بررسی جدیدترین تکنیکهای فروش در دنیای امروز پرداخته میشود. این تکنیکها از راهکارهای دیجیتالی گرفته تا بهینهسازی تجربه خرید و غیره است.
"هنر فروش، همواره یکی از مهارتهای برجسته در دنیای تجارت بوده است. فروشندگان ماهر، همچون نقاشانی هستند که با رنگهای مختلف از ذهن مشتریان تصویرهایی جذاب میکشند. در این راه، تکنیکهای فروش نقش کلیدی ایفا میکنند؛ ترکیبی هنرمندانه از استراتژی و ارتباطات که میتواند به هر کسب و کاری جوانب نوآورانهای ببخشد. در زیر، به یک سفر جذاب در دنیای تکنیکهای فروش دعوت میشوید: بعد از این 20 مورد موارد دیگری از تکنیک فروش بیان شده است.
نیازها، خواستهها و مشکلات مشتریان را بشناسید و محصول یا خدمات خود را بهگونهای ارائه دهید که این نیازها را برآورده سازد. و تنها راه آن با سوال کردن ها رخ خواهد دارد تا می توانید سوال بپرسید سوالات مهم کسب و کار خودتان را بنویسید ساعت ها آن را تمرین کنید.
سوال کردن در فروش را جایگزین حرف زدن و توضیح دادن در مورد محصولات و خوبی های خودتان و شرکتتان بکنید این یکی از بهترین تکنیک های فروش در جهان است یعنی فقط سوالاتی بپرسید که شما را به فروش نزدیک تر کنید.
برای مثال :
میتوانم سوال بپرسم شما منظورتون از خوب بودن یعنی چی؟ کیفیت؟ دوام؟ قیمت؟نرم تر بودن؟ و هزاران مدل که در ذهن شما می تواند سوال مهم کسب و کار شما باشد که در ذهن مشتری شما نقش بسته است.لحن شما نوع صورت منظور لبخند و همراه مشتری بودن بسیار مهم است که در آموزش فروش کاملا همه را شرح داده ایم.
با مشتریان ارتباط صمیمانه برقرار کنید و اعتمادشان را جلب کنید. اما اینگونه از ارتباط ها چگونه است؟ یعنی خیلی صمیمانه رفتار کنیم؟ هرگز
رفتار و ارتباط اولیه منظور مشخصاً یعنی همراه مشتری بودن یعنی اگر دیدید که مشتری از وضعیت مملکت نارضایتی دارد با او همراه شوید هم دردی و هم دلی کار خواهد کرد اما مهم اینجاست که تا انتها مسیر هرگز با او همراه نشوید و شما هم تبدیل به همان فرد نشوید به این دلیل که کاملا فروش را از دست خواهید داد صد درصد هم از دست خواهید داد شما باید تمام حواس مشتری را به سمت و سوی مثبت ببرید این کار باعث میشود که خریدار نسبت به خرید مثبت شده اما نکته بسیار مهم اینجاست خوب توجه کنید:
در موارد سیاسی و دینی هرگز وارد نشوید چون آن کسی که شکست خواهد خورد چه در صورت موافق بودن یا مخالف و حتی هم جهت حتما شما فروش خود را از دست خواهید داد خود مشتریان تشخصی خواهند داد از کسی خرید کنند که طرفدار فلان دسته باشند یا خیر شما خودتان را وارد بازی نکنید مگر عقیده و نظام باور های شما آنگونه باشد که باز هم بروز آن ممکن است شما فروش های خودتان را از دست بدهید.
ارتباط اولیه میتواند یک سلام و سوال باشد اما سوالی که کثیف ترین سوال ممکنه به نظر مشتری خواهد آمد سوالی است این چنینی: چقدر بودجه در نظر گرفتید ؟ یعنی بگو ببینم چقدر پول داری من پول تورو میخام اصلا تو واسم مهم نیستی اگر فروشنده ویلا هستید برج یا برند های مهم خودرو یا هر چیز دیگری شما دقیقا به عزت نفس آن فرد ضربه زده اید شک نکنید این موردی است که هرگز هیچ مشتری به شما نخواهد گفت. شما وظیفه دارید روش قیمت گذاری کالا و نحوه بیان آن را آموزش ببینید.
به حریم مشتری تجاوز نکنید سوال ها مهم هستند اما به هیچ وجه سوالی نباشد که حریم مشتری را بشکنید مگر اینکه شما وکیل - پزشک - مشاور باشید.
به مشتریان گوش دهید و سؤالاتشان را دقیقاً بفهمید تا بتوانید پاسخهای مناسبی بدهید. یعنی شما وظیفه دارید که یک هفته تمام سوال هایی که از فروشنده های شما یا از خود شما می پرسند را بنویسید و حتی سوالاتی که ممکن است به ذهن مخاطب خطور کند. همه را بنویسید و برای آنها پاسخ های درست و سالم تهیه کنید.
فهمیدن سوالات مشتری تنها با تمرین های قبلی شما به دست خواهد آمد تا می توانید در تنهایی خود سوال ها را بپرسید و پاسخ بدهید که به آن تکنیک مدیریت پاسخ به مشتریان گفته خواهد شد حتی نه پاسخ به مشتریان چون شما هر پاسخی را خواهید داد اما مدیریت میکنید که به فروش ختم بشود نه هر سوالی نه هر جوابی
از گوش دادن های فعال معمولا به میزان علاقه و اعتماد ما بین شما و کالا و شما و مشتری مشخص خواهد شد.
بجای توضیح ویژگیهای محصول، روی مزایایی که برای مشتری ایجاد میکند تمرکز کنید.
ویژگی به خصوصیت برخواهد گشت اما مزیت به برتری اشاره دارد اصلا خرید مشتری هم بر همین اساس است یعنی به مزیت رقابتی و به مزیت هایی که محصول یا خدمت شما دارد با شما همراه خواهد شد نه ویژگی ها چون امروزه روز تقریبا در بیشتر محصولات ویژگی ها یکی یا شبیه به هم هستند اما در نوع خود مزیت ها یا مزایا وجه تمایز شما که هیچ، به برتری ها، فزونی ها، سود ها و امتیازات، امتیازها، برتری ها، رجحان ها، فزونی ها، فواید، مزیت ها، منافع خواهد پرداخت و هیچ چیز بیشتر و بهتر این موارد نیست.
از داستانها و تجربیات واقعی استفاده کنید تا مشتریان بتوانند ارتباط عاطفی با محصول شما برقرار کنند.داستان ها معمولا مزایا ای دارند که هیچ موردی نخواهد داشت و البته باید داستان دارای عنصر حقیقت باشد تا کارایی داشته باشد بسیاری از موارد داستان ها هستند که انسان ها خود را جای آن قهرمان داستان و کسی که سود برده قرارخواهند داد یا جای کسی که بیچاره شده است.که این مورد به شخصیت شخص و موقعتی دارد که به شما برخورد کرده است برای مثال:
اگر شما بعنوان یک وکیل که خدمتی که میکنید محصول شما است داستانی از موکلی را تعریف کنید چون به یک وکیل سطح پائین این پرونده و یا مبلغ کم مراجعه کرده است (حالا نه اینکه پول بیشتر برای بهترین خدمت باشد نه)محکوم شده است و....
اگر بعنوان فروشنده خودرو هستید وقتی که داستانی را تعریف میکنید که بجای خرید خودرو خانواده ای خودرو بنز قدیمی خریداری کرده اند اما در تصادف بسیار شدید هیچ مشکلی برای آن پیش نیامده است بسیار واضح است که همین یک تکنیک فروش داستان سرایی شرکت مرسدس بنز بوده و همچنان هست.
تخفیفها، پیشنهادات محدود زمانی یا بستههای ویژه را پیشنهاد دهید. ان مورد یعنی مشخصا پیشنهاد همراه اینکه اگر در این مدت خریداری بفرمائید نصب برای شما راگان خواهد بود یا حمل و نقل که قیمت آن دقیقاً این مقدار خواهد بود.
روش تخفیف دادن که نوعی کار بسیار حرفه ای است اما باید بدانید که چگونه این کار را انجام بدهید که مشتری هیچ راه پس و پیش نداشته باشد باز هم با محدودیت زمانی که در مقاله چگونه تخفیف بدهیم همه آن را کاملا و شفاف توضیح داده ایم.
عنوانی هست در درس آموزش فروش آن هم قدرت پیشنهاد هست شما تا پیشنهاد ندهید کسی از شما با خبر نخواهد شد که چه جواهری هستید. داستانی وجود دارد که دو پیرمرد و پیر زن در آسایشگاه سالمندان به طور ناگهانی همدیگر را ملاقات کردند پیر مرد شروع کرد به اشک ریختن و گفت: من تمام جوانی خود را عاشق تو بودم و به تو فکر میکردم و ازآنجایی که تو آنقدر با سواد بودی و بسیار زیبا هیچ وقت جرات نداشتم که این عشق را به تو عنوان کنم ، پیرزن به فکر فرو رفت و اشک هایش شروع کرد به چکیدن و ما بین همه بد بختی ها و اشک ها گفت من هم همسر و فرزندانی خوبی بدست نیاوردم و هرگز تورا نمی بخشم چون، تمام آن مدت هم من فقط آرزو داشتم که تو به من پیشنهاد بدی ولی هر بار تو را میدیدم تو هیچ چیز به من نمیگفتی و الان در سن رفتن و پیری این پیشنهاد را از تو شنیدم که دیگر خیلی دیر شده .....
این داستان بنا به دو ستون استوار بود
آن پیرمرد اگر حتی با نداشتن اعتماد به نفس پیشنهاد هم میداد اتفاقی که رخ میداد چون به دست آورد خوبی میرسید و آن زنی که دوست داشت اعتماد به نفس خود را هم باز پس میگرفت و امان از قدرت پیشنهاد که در همه حال بزرگترین قدرت در زندگی،در سیاست و همچنین خرید و فروش هست.
از سؤالاتی استفاده کنید که مشتری را به گفتن بیشتر وادار کند و نیازهای واقعی او را بهتر بشناسید.
محصولات و خدمات رقبا را بشناسید و مزایای رقابتی خود را مشخص کنید.
بعد از ارائه پیشنهاد یا انجام مذاکره، پیگیری کنید و با مشتری در ارتباط باشید.
ارائه یک نمونه یا نسخه رایگان از محصول میتواند باعث جذب بیشتر مشتریان شود.
به اعتراضات و نگرانیهای مشتریان با دقت و احترام پاسخ دهید و راهحلهایی برای آنها ارائه دهید.
پیشنهادات خود را بر اساس نیازها و ترجیحات خاص هر مشتری تنظیم کنید.
از ابزارهای CRM و دیگر فناوریهای مرتبط برای بهبود فرآیند فروش استفاده کنید.
از نظرات مثبت مشتریان فعلی برای جذب اعتماد مشتریان جدید استفاده کنید.
با ایجاد حس فوریت و زمان محدود، مشتریان را به خرید سریعتر ترغیب کنید.
همواره مهارتها و دانش خود را بهروز کنید و از بهترین روشها و استراتژیهای فروش استفاده کنید.
فرآیند خرید را برای مشتریان ساده و آسان کنید تا تجربهای مثبت داشته باشند.
به جای تمرکز بر قیمت، بر ارزشی که محصول شما ارائه میدهد تأکید کنید.
از مشتریان برای خریدشان تشکر کنید و قدردانی خود را نشان دهید.
به دنبال ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان باشید و فقط به فروش یکباره فکر نکنید.
با بهرهگیری از این تکنیکها، میتوانید فروش خود را بهبود بخشید و روابط قویتری با مشتریان برقرار کنید.
درخشش در هنر فروش با شناخت عمیق از بازار و مشتریان شروع میشود. تحلیل نیازها، شناخت رقبا و پیشبینی تغییرات بازار، چشم اندازی نوآورانه از مسیر شما را مشخص خواهد کرد.
هنری که هر فروشنده با آن طراحی میکند، ارتباط موثر است. گفتگویی چندبُعدی که به گوش مشتریان میرسد و احساساتشان را لمس میکند، یک آهنگ زیبا در هماهنگی با موفقیت فروش است.
هر مشتری یک داستان منحصر به فرد دارد. توانایی در فهم و تلفیق با داستان هر فرد، به شما این امکان را میدهد که پیشنهادها و راهکارهایی را ارائه دهید که به دقت به نیازهای آنها پاسخ دهد.
هر خرید یک سفر است. از لحظه ورود به دنیای محصول یا خدمت تا لحظه تحویل، توانایی ایجاد تجربهای مثبت و خاص، میتواند مشتری را به شما متصل کند.
به اندازه کافی آشنا با محصول یا خدمت خود باشید. این تخصص فنی به شما اعتماد مشتریان را جلب میکند و امکان ارائه مشاوره موثرتر را فراهم میکند.
جادوی اقتصادی! ارائه آفرها و تخفیفهای ویژه، مشتریان را ترغیب به انجام معامله میکند و باعث ایجاد حس فوری مزایا میشود.
هوش مصنوعی و تکنولوژی به شما ابزارهای قدرتمندی برای بهبود تجربه مشتریان فراهم میکنند. بهرهگیری از جدیدترین ابزارهای فناورانه به توسعه هنر فروش کمک میکند.
هر معامله یک اثر هنری است. مهارت در مذاکره و ایجاد وضعیتی متوازن، شما را به یک هنرمند در فن مذاکره تبدیل میکند.
توانایی در توضیح بهترین نحوه استفاده از محصولات و خدمات، نقش استادی در هنر فروش دارد. این آموزش مشتریان را به همراهی شما در سفر خرید هدایت میکند.
هر کسب و کار به یک ماجراجویی در بازار شده است. استفاده از رویکردهای نوآورانه برای افزایش پوشش بازار، شما را به کشف زوایای جدید هنر فروش میبرد.
بنابراین، هنگامی که به دنیای تکنیکهای فروش وارد میشوید، همواره به عنوان یک هنرمند در معرض تجربه، ارتباط و استراتژی قرار دارید. این هنر، افق گستردهای از امکانات را در اختیار شما قرار میدهد تا هر معامله را به یک اثر هنری تبدیل کنید."
این تکنیک درواقع نوعی از مباحث کاملا شناخت میباشد برای این کار کافی است در تمارین فروش خود یا در حین فروشندگی کاملا خودتان را جای مشتری قرار بدهید و ببینید به همان مقدار حاضر به اعتماد کردن هستید یا واقعا مجاب به خرید شده اید یا خیر واقعا با اینکه این تکنیک فروش در کشور های توسعه یافته مثلا همانند امریکا میبینید که همه مشاوران املاک در برنامه های تلوزیونی یا در خیلی از بخش هایی که فروش رخ میدهد دقیقا همین کار را به شایستگی انجام میدهند.
در این مدل از تکنیک های فروش باید خدمتتان عرض کنم که تکنیک تویوتا و بنز میباشد اما چرا و چگونه به چنین تکنیک فروشی دست پیدا کرده اند ؟
همانطور که در بسیاری از مکانیکی ها قدم میزدم متوجه یک مکانیکی شدم که در آن تنها یک خودرو تویوتا قرار داشت اما بقیه مکانیکی ها پر بود از خودرو های برند مختلف واقعا متعجب شدم و از مکانیک پرسیدم که چرا سر شما خلوط است او برایم توضیح داد که ای بابا همه رفتن نماینگی های خودرو های چینی و ایرانی گرفتند برای تعمیر و فروش قطعات ما رفتیم چسبیدیم به تویوتا ! و جالبتر آنکه برایم توضیح داد و گفت تنها برای تعویض لنت می آیند و هیچ کار دیگری معمولا ندارند مگر تعمیراتی که راننده واقعا رعایت نکرده باشه یا موارد تصادف و واقعا کیفیت کالا ها آنقدر زیاد است که واقعا ما هم بیچاره شدیم!
واقعا هم همینطور بود تویوتا از دیرباز همین کیفیت را داشته است خوب همین هم هست که میبینیم فروش آن از همه خودرو های جهان بالاتر بوده است پس خواهشا برای فروش بیشتر خیلی دنبال تکنیک های فروش عجیب غریب نباشید مهمترین آن همین کیفیت است که بنظرم جز بهترین تکنیک فروش کره زمین همین میباشد
عقده من این است که اگر همه کیفیت های کالا و خدمات جهان تویوتایی یا فرا تویوتایی بود مردم جهان اعصاب راحت تر روان بهتر و همینطور ذخایر پولی آنها هم بهتر میبود ولی حیف و صد حیف که چنین سازمانی در دنیا وجود ندارد هست البته اما خودشان آنقدر کیفیت ندارند.
مثالی که در کتاب آورده ام این است که به قول فرهیخته ای اگر که لبخند نزنید واقعا نیمه برهنه هستید و آیا واقعا شما خانم یا آقا دوست دارید نیم برهنه باشید در جوار مشتری ها ؟! جالبتر آنکه چقدر اسلام هم در همین باره توضیح داده است که مومن لبخند باید داشته باشد نه چهره درهم که البته در این حد کفایت میکند که لبخند را جزی ازز تکنیک فروش خود بدانید البته رفته رفته سعی کنید که از حالت تصنعی آن را خارج کنید و ملیح و تبسم را وارد وجودتان کنید این موضوع هم خیلی موثر میباشد
تکنیک فروش مدیرت زمان یک یک
دراین نوع از تکنیک فروش اینطور بیان میشود که فروشنده محترم همیشه ما یک چیز کلی را برابر بدست آوردن یک چیز کلی میدهیم که کل این روند یک زمان خاص را نیاز دارد
مثال:
آقای ایکس یکی از آپارتمانها و خودرو خود را میفروشد و از بانک مبلغی هم وام میگیرد و در نهایت پا به نمایشگاه خودرو شما میگذارد و در آنجا شما شانس این را دارید در قبال آن خانه و حساب پس انداز و خودرویی که فروخته شده و شما خبر ندارید از آنهمه ماجرا و حتی روش بدست آوردن آنها ..... باید یک خودرو واقعا با کیفیت و خوب به آن شخص بفروشید و شاید در حدود دو ساعت این اتفاق رخ بدهد و شما مبلغ سود حدود پنجاه میلیون تومان را بدست بیاورید
حالا شخصی با پولی که در کارت عابر بانکش دارد وارد فروشگاه دیگر شما میشود که بوتیک دارید و شاید حدود 2 ساعت یا بیشتر زمان ببرد که به آن یک دست کت و شلوار بفروشید و نهایتا اگر جز لوکس فروش ها باشید و آنهم فرد ثروتمند یک میلیون تومان سود کرده اید
نتیجه : شخصی در دو ساعت 1 میلیون تومان را در دو ساعت بدست می آورد
شخصی در دو ساعت 50 میلیون تومان سود بدست می آورد
خاطرم هست زمانی که کامپیوتر درس میدادم و سنی هم نداشتم حق التدریس بودم هر ساعت حدود 3 هزارتومان دریافت میکردم یعنی هر دو ساعت 6 هزار تومان
نتیجه کل : مراقب باشید پا در چه زمینه شغلی میگذارید البته تکنیکهایی هم برای همان شغلها هست که بعد ها آنها را آموختم و کلا همه چیز تغیر کرد
راز فقط در تکنیک های فروش میباشد چه معلم چه سوپر مارکت کفاش یا وارد کننده خودرو
در این نوع از تکنیک فروش باید صادقانه خدمتتان عرض کنم که اگر این مورد را نمیدانید هیچ چیزی نمیدانید و به زودی شما وضعیتتان بهم خواهد ریخت البته همه نکته این است که شما باید فروشندگی دیجیتال و آموزش فروش اینترنتی را بخوبی بدانید اگر روزی روزگاری متوجه شدید که دیر شده باشد شما باید پولهای زیادی را خرج کنید تا به این درجه از کسب و کار دست پیدا کنید پس این مورد را فراموش نکنید و تا میتوانید برای این موارد تلاش کنید و بیاموزید در دوره آموزش فروش اینترنتی با حمید رضا بشیری همه این موارد را تدریس خواهد کرد و شما را دقیقا به آن نقطه اوج خواهد رساند.
یکی دیگر از مباحث مهم تکنیک های فروش این است که ادب را رعایت کنیم اصلا چیز سخت و عجیبی نیست و همه این برمیگردد به وجود ما به اخلاقیات و سبک زندگی ما ،بسیار دیده اید که در محیط های فنی همانند تعمیر گاه ها و گاراژ ها بسیار فحش میدهند واقعا این مبانی مذخرف را چه کسانی یاد داده اند افراد بی شخصیتی که در قدیم استاد مکانیکی بوده اند و برای اینکه حرف های خود را به کرسی بنشانند از این ادبیات استفاده میکردند و البته شاگردانی که فکر میکردند از بهره هوشی پایینی برخوردار هستند در صورتی که معمولا اینطور نیست و همه صفر تا صد این موضوع اشتباه بوده و هست.
دیدگاه را اگر تغیر دهیم اینطور است که : یک مکانیک خودرو اولا ریاضی خوبی دارد چون میداند قطعات چطور کار میکنند و هندسه بسیار خوبی هم دارند چون اشکال را هم براحتی با چشم متوجه میشوند که چه سایز و نمره ای هستند و از دیدگاه دیگر اینکه مهندس هستند و چه بسا از مهندسین هم بالاتر چون همه چیز را فنی میدانند و از آنهم که بگذریم هنرمند هم هستند اگر هنر نداشته باشند چطور خودرویی را صافکاری میکنند یا نقاشی میکنند آنهم به آن سختی رنگی که صنعت یک کشور همانند پورشه آلمان بر روی یک خودرو میپاشد همان رنگ را شخصی در یکی از شهر های ایران با همان دقت رنگ آمیزی میکند ولو آنکه رنگ همان رنگ خارجی هم باشد که البته بیشتر رنگها را هم میسازند خوب واقعا چرا اینها خودشان را دست کم میگیرند چه کسانی این فرهنگ های مذخرف قرون وسطایی را به آنها یاد داده است ؟
پس نتیجه تکنیک ادب این است که ادب همانند آبشار میباشد زمانی که سرازیر میشود همه جه را زیباتر میکند و روح میبخشد به آن منطقه پس همانند آبشار باشید در بیابانی خشک و بی آب علف ادب را جاری کنیم در صنف ها و تا جایی که میتوانیم این موضوع را اول از خودمان شروع کنیم تا به مشتریانمان هم برسد.
شخصی به نزد بزرگی میرد و میگوید که عشق وجود ندارد و اسرار به این موضوع میکند که عشق فقط در کتابهاست و جالبتر آنکه آن شخص میگوید خدارا شکر که در کتابها هست پس وجود دارد و این مورد اگر برای شما هم پیش بیاید جایی هست که به آن مراجعه کنید و از آن بیاموزید داستان برگرفته از سخنان الهی قمشه ای
حالا این موضوع هم همین است باید در کتابها در زندگینامه ها و همه جا بخوانید و بررسی کنید که بزرگان واقعا چه کرده اند چه زندگی هایی داشته اند در کتاب استاد عشق میتوانید این موارد را بخوبی بیاموزید که پروفسور حسابی که بود و چه کرد و بسیاری از دیگر موارد که پیشنهاد میدهم آنها را همانند تکنیک فروش برای خود بیاموزید و در زندگی و کسب و کار خود پی بگیرید.
این یک تکنیک محاسباتی برای فروش میباشد یعنی اینکه شما همیشه باید متوجه این موضوع باشید که در ماه چقدر برای تبلیغات هزینه کردید و چه مقدار هم سود کرده اید یعنی این دو مورد را باید بدانید حالا میتوانید فصلی آن را بدست بیاورید ماهیانه یا سالیانه مهم نیست مهم آنست که این تکنیک را حتما بکار بگیرید
البته برای مباحث آموزش MROI و ROI حتما این مطالب را در مقاله ای جداگانه قرار خواهم داد منتها در همین حد باید بدانید که هرچقدر نرخ بازگشت بالاتر و هزینه سرمایگذاری برای تبلیغات کمتر باشد بهتر است اما در این نوع از تکفیک فروش ما همه این موارد را بهینه میکنیم که به طور عجیبی سود دهی داشته باشد.
در این نوع تکنیک فروش که کاملا هم قدیمی ولی کارا هست این مباحث را بیان میکند که زمانی که شخصی وارد مغازه شما شده است و هی دست دست میکند که این لوبیا چیتی ها خوب هستن یا نه یا چرا ریزن یا چرا درشتن و غیره بدانید که خریدار است و درجا بگویید یک کیلو بزارم یا دو کیلی چقدر کافیه بزرگوار ؟ همین مورد برای فروش شما کافیست موضوع و تعلل روانی شخص را ناگهان با دادن پیشنها بسیار خوب تمامش کنید اگر گفت صبر کنید انتخاب کنم بفرمائید هر گونه سوالی دارید بنده در خدمتم و وقت ما برای شماست البته مشتری را راحت بگذارید نه آنکه چسبیده باشید به مشتری قصد شما خدمت کردن است نه فقط بفروشید ما انسان هستیم نه رباط
تکنیک فروش تارگت target این موضوع را بیان میکند که شما باید بازار خودتان را بخوبی بشناسید واقعا چرا باید در حوض سر فلکه قلاب می اندازید بعضی از مشاوره کسب و کار هایی که میدهم این کارها را انجام میدهند که مثلا در جایی که اصلا مردم نیازی به قطعات تراکتور ندارند همین مغازه قطعات تراکتور را زده اند مشتری هم دارد اما بسایر کم حالا همان مغازه کافی است اینترنتی کار کند و حتما در روستا ها مارکتینگ کند ببینید که پولی به سمت آن سرازیر میشود یا کارخانه ای که آدامس در جهان تولید کند که فقط برای افراد با دندان مصنوعی باشد و به دندان ها نچسبد این بازار هم بیار امن است و نو آوری هم شده و بازار هدف بشدت بالایی دارد.
در این نوع از تکنیک فروش باید بدانید که واقعا چرا بعضی از فروشنده ها همانند کنه با خریدار میچسبند که بفروشند در این باره یک پاسخ دارم آنهم اینکه شما صرفا خدمتگذار لبخند رویی هستید که با تمام احترام خادم مشتریتان هستید و حالا میخواهید خودرو مازراتی بفروشید یا ژیان هیچ فرقی نمیکند مشتری را باید احترام داد باید به آن وقت داد آرامش داد تا بتواند خرید کند این مورد را با تکنیک یک کیلو بدم یا د کیلو تلفیق کنید خودتان متوجه خواهید شد که منضور چیست فروش فروش است حالا نمک تا سیاهی ذقال همه به همین ترتیب میباشد.
در این نوع از تکنیک باید بدانیم که خریداران معمولا شاید قبلا کالایی را خرید کرده اند و از آن ناراضی بوده انو و در نهایت به شما پناه آورده اند در این صورت دوست دارند مه درد دل کنند و بگویند که فروشنده قبلی سر آنها کلاه گذاشته است شما نباید به خریدار بگویید که چه اشتباهی کردید و او را سرزنش کنید اگر مشتری اول سر او کلاه گذاشت و مال او را خورده است شما با این کار سر شخصیت و جربزه و باور ایشان کلاه خواهید گذاشت با این کار پس فقط همدردی کوتاه یک جمله ای بکنید که امیدوارم ما بتوانیم درست تر به شما خدمت کنیم یا چنین جملاتی ... خیلی با ادب و با شخصیت و هم ابراز همدردی کردید و هم نگفتید که وای چرا این کارا کردید چرا اعتماد کردید و غیره ....... مشتریتان را خرد نکنید خصوصا مشاغل خدماتی همانند آرایشگاه ها مکانیکی ها پزشکان جراح ها و دیگر مشاغلی که حتی رعایت نکردن این مورد باعث دعوا ها و درگیری ها و حتی دادگاه پاسگاه و غیره خواهد شد پس حسابی حس خوب بدهید و کارتان را انجام بدهید.
در این تکنیک فروش اسپین یا همان مدل فروش اسپین موارد بسیاری که همه آنها از سوال تشکیل شده است توجه میکنیم البته خیلی نمیخواهد که علمی هم این مود را حفظ و بررسی کنید همه این موارد چند تا سوال است و بس پس خودتان را بیخودی درگیر نکنید
حرف S به معنای Situation میباشد و معنای آن موقعیت یا تقریبا وضعیت کنونی مشتریتان است مثلا شما فروشنده خودرو هستید برای این مورد میپرسید میتونم بپرسم خودرو قبلی شما چی بوده ؟ بنز اس 350 سال 2006 ممنونم آیا الان هم علاقمند هستید که بازهم مرسدس داشته باشید ؟ و کلا سوالهایی دقیقی که شما را به هدف خریدار برساند اما در رابطه با موقعیت خریدار است
حرف P به این معناست که مشکلاتی که داشته اید با آن خودرو چه بوده است مثلا میگوید که مصرف بسیار بالایی داشت و هزینه های تعمیر و نگهداری آن برایم بالا بود ، عذر خواهی میکنم مورد دیگری هم داشت مثلا مثل آپشن های قدیمی ؟ یا به روز نبودن سیستم صوتی؟ ناگهان میگوید بله بله واقعا با گوشی اپل واقعا مشکل داشتم ... وکلا بر روی مشکلات تمرکز و سوال میپرسید
حرف I یا Implication که این مورد هم پیامدها را می سنجیم که این مورد در دو سطح صورت میگیرد یکی قبل از خرید و دومی پس از فروش که پیامد های خرید این محصول را برای مشتری میتوانید توضیح دهید که بله اگر این خودرو مثلا لکسوس را بخرید هم کیفیت بالایی دارد هم اینکه کاملا لوکس و در حد حدود بنز میباشد و نکته آنکه هیبریدی هست و مصرف آن با خودرو قبلی شما در هر صد کیلومتر تقریبا ده لیتر تفاوت دارد آن هر صد کیلومتر 15 لیتر مصرف داشت و این یکی در هر صد کیلومتر 5 لیتر مصرف میکند پس پیامد ها رو توصیف میکنید همانند رویا
و اما سطح دوم هم پیامد واقعی آن را از مشتری میپرسیم مثلا یک ماه بعد تماس میگیریم و میگوئیم از خودرو جدیدتان راضی هستید مصرفش چطور است با تلفن همراه شما مچ شده ؟ راحتید ؟ و خوب آنها را بررسی بفرمائید.
در حرف آخرکه معنای Need pay off هست خیلی دقیقتر و مفصل باید در موردش بحث کرد که از حوصله این مقاله واقعا خارج است اما در همین حد که خرید و بررسی خرید مشتری که از این خرید راضی است یا نه و کلا بررسی های خاص میباشد که معمولا کیس به کیس باید این موارد را بررسی کرد برای نمایشگاه دار یک روش برای املاک برای پزشک و غیره ..... مقاله مفصل در این باره را در همین سایت بخوانید تخصصی برای ایم مورد نوشته شده است.
در این تکنیک همیشه اسرار به این موضوع دارم که لباسها و عطر شما و صدای شما همه اینها به همین بستگی دارد خصوصا در فروش های حضوری که باید واقعا یه شخصیت ساده شیک و عا باشید البته همه اینها باید واقعی باشند ذره ای فیک باشد مشتری خیلی سریع فرار خواهد کرد مشتری راهی ندارد که با شما زندگی کند و شما را بسناسد از هر آنچه که موجود هست در همان زمان کم شما را قضاوت میکند خواه خوشتان بیاید خواه بدتان بیاید پس تا میتوانید به این موارد توجه کنید مردم از انسانهای ضعیف چیزهای گران نمیخرند.
در این نوع از تکنیک های فروش باید خوب توجه داشت که سرنوشت شما را تعین میکند برای مثال اگر شما شروع کنید به یک کار بی ارزش کردن همانند خواندن آواز با صدای بد خوب واقعا کار شما ارزش خرید کردن دارد ؟ یا اینکه تولید یک کالا پر فروش را به صورت تقلبی آغاز کنید ! واقعا این کار ارزش دارد ؟؟؟ یا پنچری دوچرخه را بگیرید و بیشتر هم بلد نباشید اینها همه بی ارزشند کاری نمیکینید حالا کافیست اگر صدا هم ندارید یک ساز را با قدرت تمام بنوازید و همه وجودتان را در آن تخلیه کنید بعد ها میبینید که کلهر شده اید یا علیزاده ..... چقدر تفاوت ارزش داشت ؟
یا با گذراندن یک دوره فنی در فنی حرفه ای منطقه تان میتوانید مکانیکی یا تعمیرات وسیله خاصی را بیاموزید و هر روز و هر روز تر تخصصی تر با همین مطالب رایگان در سایت پیشرفت خواهید کرد و میشوید یکی از معروف های همان رسته
البته ببخشید که مثالها اینطور هستند ما هیچ شغل و دسته و رسته ای را کم ارزش نمیدانیم در اینجا صرفا اطلاعات داده میشود و بقیه ماجرا در کارگاه های آموزش فروش میباشد
بسیار این دو مورد آسان است شما خودتان را همیشه فروشنده ننامید ببینید تفاوت بین این است که شما بفرمائید
مشاور فنی نمایشگاه ماشین هستید
فروشنده ماشین هستید
واقعا شما کار اولی را انجام میدهید دومی خودش اتفاق می افتد پس کار درستتان را بیان کنید نه فروش نه که آن بد باشد اما اما اما هزاران بار اما هم بگویم این را بیان نمیکند که بدانید همه مردم اسم فروش که می آید تن و بدنشان میلرزد چون شما میخواهید پولشان را بگیرید.
شما که همه هدفتان خیر است پس نامتان را هم تغیر دهید البته نه همانند مشاوران املاک آن هم واقعا دافعه دار شده است و میتوانید بگوئید معرف ملک یا چاره ای برای تغیر دادن نامهایی که واقعا در جامعه کاملا به اشتباه دافعه گرفته است در صورتی که همان مشاور املاک است که شما را خانه دار میکند.
واقعا در همه تکنیک های فروش این را خیلی دوست دارم تا به حال با شما تماس گرفته اند که سریع شروع کنند به بلغور کردن اراجیف تکراری که ما فروش فلان داری شما برنده فلان شده اید و غیره اصلا نمیفهمند که که طرف در چه حالی هست در جلیه در آسانسور و .... باید اگر کار فروش را انتخاب کرده اید زمانهایی را هم برای این موارد در نظر بگیرید و حتی بپرسید که آیا الان تایم خوبی برای صحبت کردن هست میخواستم فلان محصولمان را به شما معرفی کنم ... خیلی با شخصیت و با ادب
در این تکنیک فروش هر آنچه را که باعث ابهام است فراموش کنید مثلا نگوئید که نمیدانم چند سال این گوشی کار خواهد کرد خوب این موضوع را بررسی کنید و توضیح بدهید که حد اقل 5 سال بخوبی کار خواهد کرد
نکته بعد اینکه همیشه بپرسید آیا سوال دیگری هست که من به آن اشاره نکردته باشم مورد ابهامی هست ؟ خیلی راحت در جلسات فروش این موارد را بپرسید حتی اگر سوپر مارکت دارید بپرسید آیا این مایع شوینده همانی هست که نیاز دارید آیا میخواهید شیر آلات هم براق کند ؟ کلا بپرسید کم نگذارید.
زبان بند یک تکنیک فروش بسیار جذاب است واقعا در زمان خرید اجناس کالا ها بررسی کنید ببینید در گذشته چه فروشنده هایی را میشناسید که آنها حرکات خاصی داشتند واقعا هم مهم است
زبان بدن بیش از 70 درصد منضور شما را میرساند اینکه اخم کنید تا دستتان را یا شانه هایتان را به نشانی به تائید استفاده کنید نوع دیگر زبان بدن خم ایستادن یا روی یک پا ایستادن یا شل نشستن ها را در جلسات و فروش های حضوری حتی تلفنی را باید رعایت کنید چون با همان کج و شل بودن میفرمائید که کالا و خدمات ما مالی نیستند برو جایی دیگه خرید کن این یعنی زبان بدن.
یک معجزه ای وجود دارد بنام اینکه باید محصولتان را دوست داشته باشید اصلا این بزرگترین تکنیک فروش جهان است زیرا دوست داشتن محصول یا خدمتی که انجام میدهید خودش بسیار مهم است برای مثال فقط تصور کنید که الان شما به چه چیزی علاقه شدید دارید و چه چیزی را بسیار دوست دارید واقعا برای فروش آن آنقدر اعتماد به نفس و اطلاعات و انگیزه دارید که حد ندارد البته جدای از موضوع علاقه مثلا به دوچرخه تان منضور من چیزی مثل علاقه به دوچرخه سواری است و در آن تخصص و علاقه و تجربه دارید برای همین خودتان را در شغل هایی که نه محصولش نه خدماتش را دوست ندارید وارد نشوید سم به خودتان تزریق نکنید در بخش پیشنهاد فیلمها فیلمهایی در این باره ببینید متوجه خواهید شد.
در این مورد از تکنیک فروش باید خدمتتان عرض کنم که بپرسید که آیا آپشن پارک این ماشین که مد نظر دارید رو تست کردید ؟ اینجا فرد خیلی ترقیب میشه و شما حالا به آن شخص یک فرصت طلایی میدهید و بعد میگوئید میدانستید این خودرو چند کیلومتر باید روغن عوض کنید تا 5 سال نیاز به تعویض روغن ندارید (فولکس 2019) و سوال و جوابهایی که خریدار را با اطلاعات شیرینتان به وجد بیاورید نمونه آن همیشه این بوده است که تعداد تولید آن در دنیا فقط 50 عدد بوده که این اولین یا فلان عدد آن است و با اطلاعات ارزشمند تر خودتان را ارشمند تر کنید.
در این تکنیک که در زیر مجموعه زبان بدن است باید خوب دقت داشته باشید که به موضوع خانم بودن و آقا بودن مشتری بخوبی دقت کنید زیرا در برخی موارد از مشتریان این تصور اشتباه برداشته میشود که فروشنده خیلی به من نگاه میکرد و از این تفکرات عجیب اما همه مسله این است که باید نگاهتان را حسابی تقسیم کنید گاهی به چشمان شخص گاهی به کالا یا بروشور ها و موارد اینچنینی اما نگاهتان به در دیوار به کیف و ساعت مشتری و زمین نباید باشد میدانم که بسیار ساده است اما باور کنید همچنان این موارد جز مهمترین ها هستند.