نظام ها و عزت نفس با ما چه کرده اند؟ آموزش عزت نفس - نظامهای اقتصادی و صنعتها چه چیزی را متوجه شدند؟ نظام اقتصادی کمونیستی یا سرمایهداری فهمیدهاند که ما در 14 تا 36 ماهگی دچار مسئله مقایسه شدیم پس این نظام سرمایهداری دقیقاً در همین بخش ما را وادار کرده است اینستاگرام و خیلی استفادههای نادرست دقیقاً بر همین اساس بوده و هست که مرتب ما خودمان را بک شعی یا وسیله در نظر بگیریم و مرتب خودمان را مقایسه کنیم سایز اندامها رنک پوست و داشتههای مصرفی مقایسهای پدیده مقایسهای واژه کثیف بنام رقابت که پدیدهای مصنوعی است برای بزرگان جهان 1. رقابت را میتوان در پرندهها در درندهها و کلاً دسته حیوانات برای بهدستآوردن جفت یا غذا معنا داد 2. رقابت در بعد زمان بهاندازه و عرض زندگی انسان است نقشه کثیف و مسیر بیماری عزتنفس و حرمت نفس این مراتب را در آموزش عزت نفس دست کن نگیرید 1. موضوع برهمزننده حرمت نفس ما میتواند مقایسه باشد و که ما رو به رقابت میکشونه و بعد ما رو از خودمان نا رازی می کنه و بعد و حالا به مسابقه میرسیم 2. و حالا طی مسابقه به خودمان آسیبهای جدی وارد میکنیم خوشگلی و خوشبختی هم مواردی ازاینقبیل بوده و هست: وقتی که در جامعه به واژهای بنام زیبایی دست پیدا میکنیم یعنی دیگر مواردی همانند روح و بزرگی انسانها هیچ ارزشی ندارد و در این جهان بر اساس اقتصاد تعریف شده که یک نظام مدیریتی هست حرف اول و آخر را پول و زیبایی میزند و همین موارد است که میبینیم در کشور پر از موارد خیانت دزدی کلاه برداری و مسائل خاص شده است که در یک جامعه سالم و درست چنین چیزی نیست البته این جامعهای که از آن تعریف میکنم که همه چیز درست است دیگر فکر کنم همان بهشت است نه جایی دیگر چون بزرگان و دولتمردان معمولاً از چنین جامعهای سودی نخواهند برد جامعهای که در آن خدا حاکم باشد هیچ دولتی سود نمیکند.
دوره آموزش حرمت نفس ضرر بزرگ حرمت نفس: سازگاری سازش سوزش سازش یک دروغ بزرگ مثلاً سازش با شرایط یک آدم معتاد به خیانت یا مواد یا هر چیزی سازش با حقوق با محیط امن دروغی اما توضیح کامل موضوع سازش: وقتی که شما خودتان را دوست ندارید دقیقاً به این نقطه میرسی که با هر موضوعی سازش کنید برای مثال کسی که مرتب شما را آزار میدهد و شما فراری از این موضوع هستید؛ اما باز هم به آن شخص رو میدهید و آن هم به دفعت به شما آسیب میرساند و همین موارد کمکم شما را ضعیفتر و سرخوردهتر میکند برای شما مثالی را از زندگی خودم میزنم:اینها برای آموزش عزت نفس به شدت مهم هستند سالهای پیش من با کسانی رفتوآمد میکردم که واقعاً آنها همیشه به من تیکه میانداختند یا من را به مهمانی و دورهمیهایی دعوت میکردند که اصلاً با من سازگار نبود اصلاً آن افراد در فرکانس من نبودند فرض کنید یک لامپ خودرو که دوازده ولت است را به برق خانه وصل کنید اصلاً موضوع من برتری و بهتری من نسبت به آنها یا برعکس نیست مشخصاً موضوع این است که لامپ خودرو در جایگاه خود بسیار عالی عمل میکند و برق خانه هم در حد خود بسیار عالی است؛ اما اینها به هم نمیخورند خب همین موضوع کمکم باعث این شد که آن افراد را برای همیشه رها کنم و به این موضوع بعدها در مقالات و منابع رسیدم که سازش معنایی ندارد. حالا وقتی که بررسیهای بیشتر را انجام میدهم متوجه میشوم که اصلاً چرا باید من که خودم را دوست دارم وقت و عمرم را دی جای اشتباه با آدمهای اشتباه تباه کنم؟! و همین موارد در ازدواجها و در بسیاری موارد دیگر کاربرد دارد منتها نه توهم بزنیم نه البته اینجا همیشه بیان میکنم که باید موضوعات مهم را با افراد متخصص مطرح کنیم تا حل بشود. سازشها معمولاً از روی نادانی و ناچاری یا بهتر بیان کنم از روی نیازهای مالی احساسی یا حتی جنسی پیش میآید که معمولاً باید بدانیم برای چه و چرا و چگونه است که سازش میکنیم.