در این مقاله، به کاوش در دنیای عزت نفس پرداخته و راهکارهایی ارائه شده است که به خوانندگان این امکان را میدهد تا با افزایش
خالیکردن فنجان:
موضوع خالیکردن فنجان دقیقاً از یک داستان واقعی است؛ اما در نهایت معنی این داستان این است که همیشه وقتی که به آموزشی رجوع میکنید باید این نکته را مد نظرتان قرار بدهید و به خودتان بگوئید من حتی اگر مطالب را هم میدانستم تأییدی هست بر دانستههای من و اگر هم نمیدانستم که مطالب جدیدی را آموختهام پس هراسان نباشیم که وقت ما میگذرد و هیچچیز جدیدی یاد نگرفتیم خب چقدر خوب که همه اینها را میدانستهاید.
پس بهترین حالت آموزشدیدن امن است که جمله بالا را بهخوبی متوجه بشویم خود من همبارها و بارها سمینارها و کلاسهایی را تجربه کردهام که سورپرایز شدهام و همه مطالب را میدانستم خب خوشحال میشدم که پیشتر همه اینها را مطالعه کردهام و تأییدی بود بر دانستههای من.
موضوع عزت نفس و حرمت نفس را باید بهخوبی تجزیهوتحلیل کرد؛ اما با بررسی این مفاهیم خیلی بهتر میتوانیم به این مهم دست پیدا کنیم پس برای همین هم به این موضوع میپردازیم:
ببینید اگر از من بپرسید که کدام یک درستتر هست من میگویم حرمت نفس آن هم به این دلیل که کاملاً برای ما مشخص میکند که اصالت این جمله چیست حرمت یا حریم معنای بهتری دارد شما تصور کنید که هر انسان همانطور که در دین هم بیان شده است دارای عزت و جلال و شکوه است و حریم بر آن واجب است البته این بخش که حریم بر آن واجب هست را از خودم بیان میکنم بههرحال تصور کنید که هر انسان برای خود یک حرم داشته باشد عین امام زادهها و همه انسانها باید بک حریم داشته باشند.
موضوع را سخت نمیکنیم در این حد که باید به همان اندازه اول برای خودمان ارزش قائل باشیم و به همان اندازه همم حریم خود را حفظ کنیم و ارزش خود را هر سال یا حتی هر روز بیشتر و بیشتر هم کنیم و به ارزشمندی خودمان اضافه کنیم نه اینکه با کارها و تصمیمات ارزش را کمتر و کمتر کنیم البته که انسان جائز الخطاست اما خب سعی در بهبود خودمان همیشه ما را بهینهتر و بهتر میکند و البته نکته قابلتوجه این است که هر کسی را به حریم خودمان وارد نکنیم و اجازه ندهیم که به حرمت و حریم ما ضربهای وارد کنند. مشاوره کسب و کار بشدت می تواند موارد شغلی و کسب و کاری را برای شما بهبود دهد.
پس با این تفاسیر ما حرمت و حریم و ارزشمندی را برای خودمان در نظر میگیریم
دوپایه اصلی دارد پایه شخصی و پایه حدودی اجتماعی
من انسان خوبی هستم حتی با اشتباهاتی که کردم و پذیرش همیشگی الهی و درخواست همیشگی خدا از انسان خصوصاً در دین اسلام با تمام آیهها
2٫ “وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلآ اللَّه;(آل عمران،135) و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد.”
“قُلْ آن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ (آلعمران،31) بگو: اگر خدا را دوست میدارید از من پیروی کنید، تا خدا] هم [شما را دوست بدارد و هم گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.”
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
ای اهل ایمان، اگر خداترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد (یعنی دیده بصیرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید) و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد که خدا دارای فضل و رحمت بزرگ است.
قُلْ یَـَعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلَیََّ أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُو هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ((زمر،53) به تو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردید.
از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد.”
من خواستنی و دوستداشتنی هستم
دو نوعدوست داشتن داریم 1-دوست داشتن2-دوست داشته شدن
معنای دعا، ترک کسبوکار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است.
لذا در حدیث میخوانیم: دعای بیکار مستجاب نمیشود.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت…
“سعدی”
من از هرآنچه دارم و هستم خجالت نمیکشم
شرم و خجالت بیمعنا در برابر حیا داشتن است
شرمندهام در مکالمات روزمره حذف کنید
موضوع به نام حیا یا خجالت و شرم که میتواند کلیه سیستم حرمت نفس را برای شما از بین ببرد متأسفانه تفاوتهای بسیاری ما بین اینها هست و هیچگاه به من و شما این مطالب مهم را درس ندادهاند.
شرم و خجالت معنا و اصالت خوبی ندارد خجالتزدگی و خجالت همیشه برای کارهای بد بوده است؛ اما بسیاری از انسانها در برابر آن چیزی که حق و حلال آنها هم هست خجالت و شرم دارند که این موضوعات بسیار سختکننده زندگی شده است.
در یکی از موارد کسبوکار که مشاوره میدادم گرچه به من مربوط نمیشد؛ اما آن فرد که آقا هم بود موضوعی را مطرح کرد که بسیار بر روی کسبوکارش تأثیر منفی و زنندهای گذاشته بود و همین مورد را بارهاوبارها در موارد دیگر شنیده بودهام ایشان موضوعی را مطرح کردند که مشخصاً همسرشان مشکلات عزتنفس داشتهاند و دارند؛ چون نهایتاً منجر به جدایی و طلاق شد و البته که آن خانم بههیچوجه حاضر به انجام این کارهای نبود؛ چون به گفته ایشان شدیداً خجالت میکشیده است.
خب ازاینقرار بود که ایشان بنا به اینکه دختر جوان در منزل داشتند این خانم هم که باورها و اعتقادهای عجیبی هم داشت هرگز لباسهایی را که همسرش دوست داشت نمیپوشید برای مثال شلوار جین اسکینی یا همان تنگ یا پوشیدن دامن و عطر و آرایش در منزل و متأسفانه همه این موارد منع شده بود و این آقا بیچاره توضیح میداد که من فقط همسرهای زیبا را در تلویزیون میبینم و با اینکه بسیار جوان هم بودند؛ اما همانند مادرهای قدیمی یا مادربزرگها لباس میپوشیدهاند و همین موارد کمکم باعث دلسردی از این زندگی شد و البته باید بگویم که متأسفانه با مشاور و روانشناس هم ورود به درمان نکرده بود و خانم خود را تماموکمال میدانست.
در نهایت آن زندگی از هم پاشید و از بین رفت؛ اما اگر آن همسر کمی امروزیتر کمی زیباتر و بهتر عمل میکرد یا هر دو به سکستراپیست یا مشاوره مراجعه میکردند همه اینها حل میشد و یک فرزند طلاق به جامعه اضافه نمیشد.
موضوع سردوگرم مزاج بودن را خواهش میکنم قبل از رابطه بررسی کنید چک کنید؛ چون سکس و آمیزش و عشقبازی باید در حد حدود هم باشند و این هم یکی از موارد مهم است که بهشدت در کسبوکار هم مؤثر است چه باور کنید و چه باور نکنید.
حیا مثل این برگ این گل نازک هست و کسی اجازه تعدی به اون رو نداره
با پرسشها در موارد خاص زندگی مثل ازدواج تنهایی جدایی... و سؤالات مرسوم ما ایرانیها که حیا را از بین برده است
خدا هم انسان را آنچنان حریم و حیا داد نه خجالت
ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» انسان موجود مقدس است
مقام انسانیت است که مسجود فرشتگان است و مکرمتر از موجودات دیگر و فینفسه گرامی است چرا به فرشتگان گفت سجده کنید؟ اینها در آموزش عزتنفس بسیار مهم است
«فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ»
انسانها ابزار یکدیگرند
تا با تو کار داشتند برادرند
انسان یا وسیله
انسانها وسیله برای رسیدن به اهداف نیستند
انسانها مقدس هستند
انسانها کالا و شعی نیستند
شعار من خوبم تو خوبی من دوستداشتنی و خواستنی هستم توهم خوب و خواستنی و دوستداشتنی هستم
شما ارزش و اهمیت دارید من هم ارزش و اهمیت دارم
من نه از شما بالاترم نه بیشترم نه از شما کمترم و نه پائینتر
من از آنچه که هستم هیچ شرم و خجالتی ندارم
و از هیچ انسانی وحشتی
در باره خودم ندارم
مطالب فوق در باره آموزش اعتماد به نفس یک پیش نیاز است
در این باره بهراحتی موضوع شرطیشدن را میتوانم بیان کنم تصور کنید که شما به یک انسان کاملاً اعتماد دارید و ناگهان از آن خیانتی سر میزند آیا میتوانید واقعاً آن را ببخشید و در نهایت با آن همراه باشید؟ مگر اینکه واقعاً موضوع بخشش فراموشی توبه و آموزش همراه باشد و همینطور مشاوره متخصص که این موضوع تا حدودی حل بشود که معمولاً دو حالت دارد یا حل میگردد و باعث برتری و بهتری زندگی هم میشود یا اینکه خیر باعث جدایی میگردد.
دقیقاً ویدئویی منتشر شد که شخصی حیوان خانگی داشت و آن حیوان خانگی که بسیار هم برای آنها عزیز بود صورت فرزند آنها را با یک گاز شدید از بین برد و همینطور حیوان خانگی دیگری که آسیب جدی به صاحب آن فرد زد و دیگر صورت سالمی ندارد خب اینها شاید یک درصد باشد؛ اما این افراد تا آخر عمر از آن حیوان و کلاً از حیوان خانگی زده شده باشند ببینید پس همه چیز قطعی نیست
پس زمانی که اعتماد از بین میرود معمولاً برگشت آن کار سختی است نمیگوییم نشدنی است؛ اما کار آسانی نیست.
انواع ترسها: قضاوت - نظر - نگاه - توهم
آن هم مردمی که در هر چیزی سرک میکشند و در همه آنها تقریباً هیچگونه علمی ندارند و همین باعث میشود که مردم مرتب از هم ناراحت باشند و سعی کنیم که در کار یکدیگر سرک نکشیم این اخلاق بد و ممنوعه ایرانیها هم هست حالا شاید کمتر از نیم درصد یک جامعه اینطور باشند؛ اما واقعاً کار درستی نیست و معمولاً همه دعواها بحثها و شکستن حریم و حرمتها همین موضوع است که در زندگی یکدیگر در کارهای یکدیگر سرک میکشند نه اینکه کمک کنند یا حلکننده مسئلهای باشند که کاردرست و پسندیدهای هم هست البته بهموقع و بهاندازه خلاصه اینکه به حریم دیگران تجاوز نکنیم.
نظرات مردم همیشه یکی از مهمترین نظرات برای افراد ناموفق بوده است که حتی اسم آن را آبرو هم میگزارند؛ یعنی همیشه ما یک عده آدم بیکار داریم که همش به زندگی دیگران سرک میکشند و نه خودشان زندگی میکنند و نه میگذارند دیگران یکنفسی بکشند پس نظر مردم را رها کنید آنها همیشه برای این کارها وقت دارند عدهای هم شغل شریفشان همین است.
و اما مورد توهم که بسیار هم زیاد شده و انسانهایی که همیشه با تردید همیشه با وهم زندگی میکنند و همین انسانها هستند که زندگی خودشان و دیگران را هم خراب میکنند توهم برای چه؟ و چرا؟ اگر این مدل انسان هستیم باید به دست متخصص ریشهیابی و درمان گردد؛ چون زندگی خیلی زیباتر از اینهاست
ما با هم برابریم و ما یکی هستیم هر کسی بهاندازه خودش مهم و ارزشمند است.
موارد را باارزش کسبوکارها مخلوط نکنیم
و میزان ارزش و میزان درآمدها تفاوت دارند؛ اما در نهایت ما یکی هستیم
سواد نوع و میزانش
رنگ پوست و چشم و اندازهها یا سایزها
نوع رفتار با کودکان در باره اشتباهها و یا مقایسههای پدر مادرها و اطرافیان که در ذهنها حک شده
به نظر من نمرات هم شاید نوعی حریم خصوصی باشند؛ چون با آن کودکان و حتی بزرگسالان را بررسی و برچسب میزنند.
هر کس که پدر و مادر یا خاله یا دایی و نزدیکان او آزاردهنده باشند معمولاً به این نتیجه میرسند که من بد هستم و ریشه بیاعتمادی به خود و اطرافیان و دیگران شکل میگیرد و نه به خدا نه به دین نه به دوست و کلاً دیگران بیاعتماد میشوند و همینطور نه خود را دوست دارد نه به خود اعتماد دارد و نه به دیگران مگر خلاف حقیقی آن مشخص و محرز شود.
زمانی که انسان معمولاً با خود بد میشود و حال خوبی ندارد همه را هم بد میبیند و همیشه به دنبال شکایت از دیگران و پشت سر این آن سخن چینی کردن است و همه اینها باعث حال بد خود شخص خانواده و همینطور همهوهمه میگردد. این افراد به دنبال تجسس و خرابی زندگی دیگران و حسادت هم هستند که همه این موارد زهر گونه اول خودشان را از بین میبرد و به دیگران هم آسیب میزند.
در این باره شعاری هست که من در اوایل دهه نود از استادم شنیدم و کلی تعجب هم کردم که این حرف چه معنا و مفهومی دارد؛ اما متوجه شدم که چقدر این حرف یا شعار درست است و کارایی بالایی دارد بعدها که مطالعه و تحقیق کردم متوجه شدم که چقدر این جمله دست است؛ یعنی اینکه من خوب هستم خودم را خوب میدانم و شما هم خوب هستید و هیچ بحثی نیست مگر آنکه خلافش ثابت بشود در مثالی آدمهای نمایشی را بیان کردم. این تکنیکهای اعلا آموزش عزتنفس است.
آدمهای نمایشی در روی شما بسیار خوب و عالی هستند و کاملاً هم حتی سازگار اما پشت سر هر کاری از آنها بر میآید و این افراد بهشدت خطرناک هستند و باید مراقب این افراد بود و معمولاً همه زندگی آنها نمایشی و فیک است و هیچچیزی را حقیقی نیستند یکی از این موارد تغیر دادن صدا هست در مواقعی که حتی تلفنی صحبت میکنند صدای خودشان را تغیر میدهند و معمولاً از خود واقعی و آن چیزی که هستند بهشدت فراری هستند و نسخه دیگری را به نمایش میگزارند در ازدواج و آشنایی باید بهشدت به این اختلالها توجه کرد؛ چون ورود به این زندگیها بسیار سخت و طاقتفرسا است.
کلبه (انگلیسی: The Shack) یک فیلم درام آمریکایی برگرفته از رمانی به همین نام اثر ویلیام پی. یانگ است که در سال 2017 منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به سم ورثینگتون، اکتاویا اسپنسر، رادا میشل، آلیس براگا، گراهام گرین و تیم مکگرا اشاره کرد. فیلم درباره یک مرد مسیحی است که دختر کوچکش توسط یک قاتل سریالی به قتل رسیده و سالها پس از مرگ او در یک سیر رویایی با فردی که در فیلم خدا نامیده میشوند دیدار میکند تا بتواند خود و قاتل دختر خود را ببخشد. این فیلم سینمایی آموزش عزتنفس را برای شما پر معنا تر میکند.
من درگیر ترس و اضطرابی نیستم ببینید یکی از راههای مریضشدن دقیقاً همین است همیشه ترسیدن، ترسیدن از اینکه نکند به این خواسته خودم نرسم نکند این اتفاق برای من رخ بده نکند اینوآن و همینطور پشتسرهم تکرار پشت تکرار و نهایتاً باعث بیماریهای روانتنی خواهد شد.
البته بدترین آن این است که حرمت نفس شما یا همان عزتنفس شما کاملاً از بین میرود پس محاسبه کنید که این ترس برای چیست و چرا؟ آبرو شما؟ برای حرف مردم برای چه همه اینها جز مزخرفاتی است که ایران و فرهنگ ما به ما یاد داده است و همیشه در ترس و اضطراب زندگیکردن که تنها راه این است.
مواردی که باعث ترس شما شده را بنویسید و بررسی کنید حالا نهایتاً این ترس چیست؟ این نگرانی و ترسها و حرفهای مردم همه باعث میشود که شما به خواستههای حقیقی خود که برای شما مناسب و خوب است دست پیدا نکنید و به دنبال خواستهها و ارزشهایی که مردم و رسانهها تعین کردهاند بروید و این دقیقاً یک ناآگاهی بزرگ است.
پس آرام باشید و با توکل به خداوند کارهای درست را بهآرامی ولی مداوم انجام بدهید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید ما به این مورد سفر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب میگوییم و هیچوقت قدرت خدا و خودتان را فراموش نکنید قطعاً این قدرتها بیشتر از حرف و نگاه مردمی است که بیمار و بیچارهای هستند که بجای اینکه به کار و زندگی خودشان باشند به دنبال تجسس و در باره اینوآن هستند شما کاردرست خودتان را با توکل به خدا انجام بدهید.
1. شرم و خجالت
2. social anxiety disorder هراس اجتماعی
3. social phobia
اشتباه خود ثابتکردن مریض گونه و ازبینبردن عمر و زمان
حرمت نفس بر خلاف اعتمادبهنفس هست
کم یا زیاد یا فقدان
مثلاً من از ماشینم از صورتم از تحصیلاتم و غیره خجالت میکشم
در حد حقیر دانستن خود
من با کار بدم آدم بدی نمیشوم
من با کار اشتباهم آدم احمقی نمیشوم
ما انسانها همهوهمه و همه اشتباه میکنیم
مهم آن است که با اشتباهمان چگونه برخورد میکنیم
زمانی از اشتباهاتت بترس
که نگرفتی درس
انسان سالم میگوید با تمام نادانیها و اشتباهاتم و رفع آنها با آموزش و آموختن بهسوی کمال میروم
یکی از افتخارات همه انسانهای جهان از همین نقص داشتنها به کمال رسیدنها بوده
و هیچ جای نگرانی برای خطاها و اشتباهات نیست
تنها کمی از دنیا بد و غلط است بقیه دنیا اینجور نیست تنها تفاوتهاست همین
تو با خودت چته
اشتباه کردی درسشو بگیر همین، همین، همین
مرحله اول این است که باید اشتباه را تشخیص داد که کاری که میکنم اشتباه است یا خیر؟
اولین قدم تشخیص اشتباه
دومین قدم پذیرش اشتباه بر خود
اگر اشتباه بر دیگری آسیب زد طلب بخشش کرد و خسارتها را داد و مسئولیتش را بپذیریم
و سعی در عدم تکرار و بهاصطلاح دینی توبه یا هر روش دیگر که شما باهاش راحتید
موارد اشتباه
اشتباه که مربوط به انسان در مسیر هست. به ره باطل به ز نشستن
گناه که مربوط به کار خلاف امر خدا میباشد
جرم هم که مربوط به عمل خلاف قانون کشور یا
شهر یا ایالت است یا محل کار کلاً مربوط به قانون است
یک راه عنوان شد و عنوان آن به کسی و دیگران قطعاً اشتباه و دامنزدن به آن است و معمولاً هیچ کاری را از پیش نخواهد برد
حتی درددلکردن حضرت علی با چاه آب در روایتی از میثم تمار آمده است.
مثل موارد کاری
مثل موارد بسیار، بسیار زیاد زناشویی که فقط بین دو شخص در کل هستی هست و بس
مگر کمککنندگان متخصص و الله
تعریف انسان باهوش این است که از اشتباهات خود میآموزد
در موضوع عزتنفس بسیار بیان کردهایم که هرگونه اشتباه امکان دارد که بشود؛ اما تکرار آن یا راه آن باید بسته بشود و واقعاً زیباترین تعریف انسان باهوش بر اساس حتی هوش مصنوعی هم بررسی کنیم یادگیری است؛ اما یادگیریها معمولاً از چه راهی انجام میپذیرد؟ از راه یادگیری از خطاها و اشتباهها برای مثال متأسفانه من به شخصی اعتماد کردم و تلفن همراه خودم را به آن امانت دادم در کمتر از نیم ساعت آن شخص که از نزدیکان هم بود و ادعا مرام و انسانیت هم میکرد اطلاعات خاصی را استخراج کرده بود شاید با این کار به پول و موقعیت خاصی دست پیدا میکرد یا نه نمیدانم؛ اما فکر میکنم بیشتر برای اخذ پول یا راههای دیگری بوده است.
بههرحال آن تعداد از اطلاعات برای من ارزشی نداشت؛ اما برای آن گویا نان آبی فراهم میشد بههرحال یاد این شعر افتادم که یک زیان کردم و هزار استاد شدم و همین شد که دیگر آن فرد را برای همیشه از زندگی خودم قطع کردم و البته بهناچار او را شاید در مهمانی یا مکانی ببینم؛ اما هرگز اجازه دوباره ورود کردن به حریم شخصی خودم را نخواهم داد و این را یاد گرفتم.
نکته مهم: آن فرد بهعنوان پارتنر یا دوست نبود و صرفاً اشتباه بنده این بود که با همه دانستهها به آن شخصیت اعتماد کردم آن هم بهاندازه کمتر از نیم ساعت و این نیم ساعت برای من یک ترم دانشگاه حساب شد و بسیار استاد شدم.
فرایندی است که موجب تغییر در دانش یا رفتار فرد میشود همچنین هر نوع تغییر فردی و مهارتهای فرد که در این تغییرات میتوانند به روشهای مختلفی از جمله مشاهده و الگوگیری ایجاد شود. کسب دانش و اطلاعات، عادتهای مختلف، مهارتهای متنوع راههای گوناگون حل مسئله نمونههای تعریف یادگیری هستند.
استعداد عبارت است از تواناییهای فطری فرد که به امر یادگیری کمک میکند و آن را تسریع میکند استعداد به معنای قابلیتهای درونی افراد است منظور از هوش مجموعهای از تواناییهای ذهنی عمومی است؛ اما استعداد توانایی در یک حوزه خاص است
تعریف انسان کمهوش
یک انسان کمهوش و خودخواه از اشتباه خودش نمیآموزد؛ بلکه کوشش می کنه که اشتباه خودش رو تکرار کنه که به دیگران ثابت کنه که اشتباه نکرده است
در بسیاری از موارد دیدهاید که فردی چنان کار اشتباه خود را تکرار میکند که انگاری درستترین کار ممکنه است و خوشحال هم میشود و در پی ثابتکردن به دیگران است و خود را گالیلهای میداند جالب اینجاست که همه این افراد بهاندازه خود گرفتار مسائل مختلف هستند؛ ولی نفهمیدن را انتخاب کردهاند.
1. 10 الی 20 اشتباه مهم زندگی خود را بنویسید و با دقت به آنها توجه کنیم
2. میفهمیم که ریشه همه آن اشتباهات به یکی دو موضوع گره خورده
3. مثل انتخاب رشته انتخاب همسر مهاجرت انتخاب محل زندگی مسافرت
علتها در زیر هستند
خودخواهی من
مهرطلبی من
همهجا خواستم قهرمان باشم
من میخواستم نجاتدهنده خوبی باشم
مسئولیت خودم را نپذیرفتم و انتظار داشتم دیگران مواظب و مراقبم باشند
بیش از حد مسئول بودن من
موارد فوق بهشدت به کیفیت آموزش عزتنفس شما مربوط است
وقتی که همه این موارد را چک کردید متوجه میشوید که منشأ همه این اشتباهها کجا بوده است و در پی درستکردن آنها واقعاً قدم بردارید؛ چون حقیقتاً راهی نیست و همین راهها میتواند به زندگی و آینده و حتی آخرت شما کمک شایانی کند.
1. من در زمان اشتباه چه علمی داشتم چه باور و چه اعتقادی داشتم
2. در زمان اشتباه من چه عواطف و احساس هیجاناتی داشتم
3. در زمان اشتباه من چه احتیاجاتی داشتم
دقیقاً وقتی که انسان در اشتباهها قرار میگیرد معمولاً کمی با خودش بد میشود و جالبتر اینکه پس از آن بدی به حدی میرسد که به آن قدرت عناد گفته میشود و شروع میکند به خودش توهینکردن و همینطور رابطه خودش با خودش بد و بدتر میشود؛ اما اگر به این دست پیدا کنیم که در زمان انجام آن اشتباه چه علمی داشتم موضوع کاملاً متفاوت میشود اگر من این علم را نداشته باشم که مثلاً فشاردادن این دکمه باعث پاکشدن همه متنهای من میشود خب اتفاق میافتد معنی این نیست که من آدم بدی هستم خیر دقیقاً معنی این است که من علم کار با این نرمافزار را نداشتهام همین و دیگر نیازی به شماتت و بدگویی به خود و دیگران نیست.
برای مشاوره شغلی با حمیدرضا بشیری کلیک کنید.
چرا میگویند که باید خوب به شناخت برسیم و حتی تحقیق کامل کنیم و بعد ازدواج کنیم نهتنها با عشق و علاقه صورت و بدن و سکس در راهاندازی کسبوکار هم همین است دقیقاً همین و باید خوب آن کار را شناسیم برای همین درس راهاندازی کسبوکار و کاربینی داده میشود که به علم آن کار به علم نسبی دست پیدا کنیم که آن خانواده آن خانم یا آقا برای ازدواج مناسب است یا نه صرفاً ویترین خوبی دارد.
باور و اعتقادات هم در زمان اشتباهات بیدلیل نیست برخی از مردمباور دارند که باید به همسر کممحلی کرد برخی اعتقاد دارند که نباید به خانواده همسر بهاصطلاح رو داد و همین موارد آرامآرام کل خانواده را از هم جدا میکند و دقیقاً همه اینها کنار هم باعث میگردد که اشتباههایی از روی باور و اشتباه غلط رخ بدهد معمولاً این نوع باورها را پدر و مادر و در دسته دوم دوستان و فامیل و بعد رسانهها شبکههای اجتماعی و فیلمها و کتابها به ما القا یا حتی تدریس میکند خصوصاً در ایران که معمولاً بازنگری به باورهای خود نمیکنند.
مورد دیگر در زمان اشتباه عواطف و احساس من چه بوده است اگر آن را بررسی کنیم شاهد آن خواهیم شد که معمولاً افراد در سنین خاص با در شرایط خاص احساسات عجیبوغریبی دارند؛ مثلاً در زمان اول آشنایی و فوران هورمونها که باعث تصمیمها و قولهایی مشود که معمولاً اشتباه هستند اگر برای شما مثال ایرانی بزنم مشخصاً همان مهریه است در زمان اوج احساسات شخص چنان مهریهای متقبل میشود که سرمایهداران و ثروتمندان کشورهای دیگر هم زیر بار نمیروند.
نوع دیگر احتیاجات است که در زمان اشتباه معمولاً به انسان دستور میدهد برای مثال شخصی که در اوج احتیاجان جنسی و سکس هست امکان دارد با خطرات بزرگی خود را مواجه کند یا حتی احتیاجات مالی که شاید بسیار ملموستر است و معمولاً انسانها بنا به احتیاجات تصمیم میگرند و در نهایت میفهمند که چه اشتباه بزرگی کردهاند؛ مثلاً فروش خانه یا ماشین یا طلا و زمین در اوج احتیاجات بشر رخ میدهد و شاید بنا به نوع اقتصاد و تورم خرید مجدد آن سختتر باشد.
معمولاً هیچکسی را نمیتوانید پیدا کنید که خواند و نوشتن را بلد باشد؛ ولی هیچ اشتباهی نکرده باشد و باید کمی با خود کمی مهربانتر باشیم حتی در درس خواند در گرفتن مدرک در خیلی از موارد همانند رانندگی یا پختن غذا همه اینها با اشتباهات همراه هستند. همه این موارد را در آموزش عزتنفس بسیار دقت کنید.
بزرگترین عامل پیشرفتنکردن این است
جرئت اشتباهکردن نداری
آموزش کمکت می کنه
مشورت کمکت می کنه
بخشش از صفات مهم انسان است حیوان میزنه پاره میکنه میکشه انسان می بخشه ولو اینکه ارتباط رو کم یا قطع کنه
اما بخشش دو مورد دارد:
اول بخشش خود
بخشش دیگران
تنها راه بخشش فراموش کردنه
اما نه اینکه شرایط همان اشتباه را محیا کنیم و در چرخه لذت اشتباه قرار بگیریم این مورد در افزایش عزتنفس شما بسیار مهم است
اگر در این مورد سخنرانی داشته باشم خیلی حرفها دارم که مراقب باید بو مراقب خود نه دیگران البته کلمه انس و انسان به معنی فراموشی هست و این فراموشی بهشدت میتواند به انسان کمک کند برای همین هم انسان خطاب شدهایم پس باید بخشیدن را همراه با فراموشی بدانیم و فراموش کنیم؛ ولی از آن مورد درس بگیریم و راههای دوباره اتفاقافتادن را ببندیم خیلی از مردم فکر میکنند که بخشیدهاند و فراموش هم کردهاند؛ اما جالب اینجاست که راه را برای تکرار آن نبستهاند و باز هم این سیل به خانه شما ورود کرده و شما را آرامآرام از بین میبرد.
ضرر بزرگ حرمت نفس:
سازگاری سازش سوزش
سازش یک دروغ بزرگ
مثلاً سازش با شرایط یک آدم معتاد به خیانت یا مواد یا هر چیزی
سازش با حقوق با محیط امن دروغی
وقتی که شما خودتان را دوست ندارید دقیقاً به این نقطه میرسی که با هر موضوعی سازش کنید برای مثال کسی که مرتب شما را آزار میدهد و شما فراری از این موضوع هستید؛ اما باز هم به آن شخص رو میدهید و آن هم به دفعت به شما آسیب میرساند و همین موارد کمکم شما را ضعیفتر و سرخوردهتر میکند برای شما مثالی را از زندگی خودم میزنم: اینها برای آموزش عزتنفس بهشدت مهم هستند.
سالهای پیش من با کسانی رفتوآمد میکردم که واقعاً آنها همیشه به من تیکه میانداختند یا من را به مهمانی و دورهمیهایی دعوت میکردند که اصلاً با من سازگار نبود اصلاً آن افراد در فرکانس من نبودند فرض کنید یک لامپ خودرو که دوازده ولت است را به برق خانه وصل کنید اصلاً موضوع من برتری و بهتری من نسبت به آنها یا برعکس نیست مشخصاً موضوع این است که لامپ خودرو در جایگاه خود بسیار عالی عمل میکند و برق خانه هم در حد خود بسیار عالی است؛ اما اینها به هم نمیخورند خب همین موضوع کمکم باعث این شد که آن افراد را برای همیشه رها کنم و به این موضوع بعدها در مقالات و منابع رسیدم که سازش معنایی ندارد.
حالا وقتی که بررسیهای بیشتر را انجام میدهم متوجه میشوم که اصلاً چرا باید من که خودم را دوست دارم وقت و عمرم را دی جای اشتباه با آدمهای اشتباه تباه کنم؟! و همین موارد در ازدواجها و در بسیاری موارد دیگر کاربرد دارد منتها نه توهم بزنیم نه البته اینجا همیشه بیان میکنم که باید موضوعات مهم را با افراد متخصص مطرح کنیم تا حل بشود.
سازشها معمولاً از روی نادانی و ناچاری یا بهتر بیان کنم از روی نیازهای مالی احساسی یا حتی جنسی پیش میآید که معمولاً باید بدانیم برای چه و چرا و چگونه است که سازش میکنیم.
موضوع خیانت هم بسیار موضوع دردناکی است همسر یا پارتنری که خیانت میکند و مرتب به فکر خیانت است آن هم از روی نادانی و جهل است که متأسفانه باید آنها را مرتب بررسی کنیم و در نهایت به یک نتیجه درست رسیم؛ چون برخی افراد با انسانهای خیانتکار باز هم رابطه برقرار میکنند میدانید چرا چون حرمت برای خودشان و ارزش برای خودشان قائل نیستند و خودشان را دوست ندارند.
با موارد بالا معمولاً طرف کاری مقابل آدم بهتری نخواهد شد نه از خودمان نه از طرف مقابل آدم بهتری نخواهیم ساخت
دقیقاً پیرو جملات قبلی باید به این نتیجه برسیم که گذشت و تحمل برای چه؟ از روی نیاز است یا اینکه باید بررسی کنیم که چقدر گذشت و برای چه؟ این موارد چون مشخصاً در باره کسبوکار و حتی زندگی است که معمولاً همین دو مورد مهم این دنیا و آن دنیا است باید خیلی توجه کنیم و بدانیم که چرا حال خوب نداریم و چه چیزی را تحمل میکنیم.
ما بهخاطر این 4 عنصر کثیف تن به گذشتهای بیخودی میدهیم:
1. نادانی مؤمن کیس - لا تجسس اما عیان است عیان
2. ناتوانی میدانم دارد با من بد می کنه ناتوانم نگران میشم ناتوان میشم
3. نیازمندی می دونم اما نیاز دارم به توجهش به خوشگلیاش به کلاسش به موقعیت ماشین شرایط خانه پول ......
4. نگرانی یعنی من می دونم و میتونم اما نیازی هم ندارم؛ اما نگران اینو اونم کلاً نگران همه چیزم الا خودم
حالا حل این ماجرا:
1. پس بجای تحمل و گذشت و تحمل و فداکاری بیخودی
2. به چه چگونگی و چرایی آن رسید
3. پذیرفتن
4. پذیرش مسئولیت برای جبران
1. بخشیدی؟ حالا نمی تونی با همان فرد همان ارتباط و داشته باشی و شرایط فراهم کنی که باز کلاه سرت بزاره و آسیب پشت آسیب
2. بار اول خطا و اشتباه اوکی بار دوم مسئولیتش با خودته گرچه بار اول هم همین بوده فیلم کلبه و اینکه آدمها با گناه به خودشان آسیب میزنن
3. فرصت دوم تنها در صورت اثبات اینکه این آدم تغییر کرده
4. مشورت بگیرید با متخصص اون مورد
ترس از شکست و کامل گرایی مادر بی اقدامیهاست
نه کمال که مفید و به تعالی مربوط میشود
کسبوکار ماهیت ورزشی دارد
هزینه فرصت
1.اگر به حرف نظر یا قضاوت مردم توجه کردیم کارمون تمومه و معمولاً از خودمون آدم بدتری درست میکنیم خودخوریها هم پا میگیرند.
2.بیپولی را تجربه کردید؟ بیپروایی را هم تجربه کنید.
3.اینهمه امام با حرف جدید و نو اینهمه مخترع اینهمه آدم اومدن رفتن فردوسی بیپروا بود
ضخامت پوست=میزان موفقیت
به کودکانتان و خودتان پوستکلفتی را در مسیر درست یاد بدهید که همان تلاش و نشنیدنهاست
آموزش عزتنفس - نظامهای اقتصادی و صنعتها چه چیزی را متوجه شدند؟
نظام اقتصادی کمونیستی یا سرمایهداری فهمیدهاند که ما در 14 تا 36 ماهگی دچار مسئله مقایسه شدیم
پس این نظام سرمایهداری دقیقاً در همین بخش ما را وادار کرده است
اینستاگرام و خیلی استفادههای نادرست دقیقاً بر همین اساس بوده و هست که مرتب ما خودمان را بک شیعی یا وسیله در نظر بگیریم و مرتب خودمان را مقایسه کنیم سایز اندامها رنک پوست و داشتههای مصرفی مقایسهای
پدیده مقایسهای
1. رقابت را میتوان در پرندهها در درندهها و کلاً دسته حیوانات برای بهدستآوردن جفت یا غذا معنا داد
2. رقابت در بعد زمان بهاندازه و عرض زندگی انسان است
نقشه کثیف و مسیر بیماری عزتنفس و حرمت نفس این مراتب را در آموزش عزتنفس دست کن نگیرید
1. موضوع برهمزننده حرمت نفس ما میتواند مقایسه باشد و که ما رو به رقابت میکشونه و بعد ما رو از خودمان نا رازی می کنه و بعد و حالا به مسابقه میرسیم
2. و حالا طی مسابقه به خودمان آسیبهای جدی وارد میکنیم
وقتی که در جامعه به واژهای بنام زیبایی دست پیدا میکنیم؛ یعنی دیگر مواردی همانند روح و بزرگی انسانها هیچ ارزشی ندارد و در این جهان بر اساس اقتصاد تعریف شده که یک نظام مدیریتی هست حرف اول و آخر را پول و زیبایی میزند و همین موارد است که میبینیم در کشور پر از موارد خیانت دزدی کلاه برداری و مسائل خاص شده است که در یک جامعه سالم و درست چنین چیزی نیست
البته این جامعهای که از آن تعریف میکنم که همه چیز درست است دیگر فکر کنم همان بهشت است نه جایی دیگر چون بزرگان و دولتمردان معمولاً از چنین جامعهای سودی نخواهند برد جامعهای که در آن خدا حاکم باشد هیچ دولتی سود نمیکند.
خوشبختی هم نوعی گولزدن هست واقعاً خوشبخت کیست کسی که پول زیادی دارد و زیبا هم هست؟ اصلاً اینطور نیست خوشبختی کاملاً در دل انسان است خوشبختی میتوان آرامش و روحیه خوب و آزادی که منجر به اذیت و آزار دیگران نشود معنی کرد خوشبختی کاملاً درونی است و شاید ظاهر خوبی برای خیلیها نداشته باشد برای مثال کسی که بهترین خودرو و همسر و خانه و ویلا را دارد در فیلمها بدبخت و پر استرس نشان میدهند آیا واقعاً چنین است؟ قطعاً خیر چرا این کار را میکنند؟ چون میدانند که باید خوشبختی را در نداشتن نشان داد در بدبخت بودن نشان داد.
مثل فیلم گنج قارون و چقدر این فیلم همچنان هم محبوب است چرا واقعاً برعکس آن را نمایش ندادند اینها همهوهمه عادی است؟
معنی یعنی اینکه هرچقدر فقیرتر خوشبختتر هرچقدر سادهتر انسانتر درصورتیکه این یک دروغ بزرگ است که به حرمت نفس یا عزتنفس ما آسیبهای بسیار کلان میزند.
چقدر انسانها از آن زمان یا حتی در دهههای بعدی با دیدن چاقوکشیها و دعواهای ناموسی نشان دادند که چقدر میدرخشند و تکتک این عزیزان با شاخوشانه کشیدن و دعواهای ناموسی و چاقو و دیگر مسائل مسیر آنها کاملاً عوض شد رسانهها عامل بدبختی و خوشبختی انسانهای نادان است انسانهایی که کتاب را رها کردهاند و هر روز به دنبال فیلم و سریالهایی هستند که هیچوقت آنها را بزرگ نمیکند که هیچ به بیراهه و لجن هم میکشاند چه برای من و چه برای شما هیچ فرقی نمیکند این نسخه و خوراکیهایی است که در سراسر جهان برای همه ما پیچیدهاند. بهترین دوره آموزش عزتنفس
در همین جوامع دقیقاً دختر خوشگل معنا پیدا می کنه پسر پولدار معنا پیدا می کنه نه که اینها بد باشند خیر مسئله دقیقاً این است که معنای ارزشمندی تغیر کرده است برای مثال میگویند پسر یا جنس مذکر پولدار باشد ولو کو و کچل و بیاخلاق میدانید همه این خیانتها و بزهکاریها دقیقاً از همین نقطه آغاز میشود دقیقاً اگر همه اینها را فدای ارزش کنیم میبینیم که ارزشمندبودن یعنی زیبایی و پولداری اصلاً کافی نیست و انسانیت و شرافت و بسیاری از صفات مهمتر خواهند شد.
اینجاست که ارزشمندی و حرمت نفس و عزتنفس به زیر آورده میشود و اینهمه عملهای زیبایی و اینهمه مواد آرایشی به فروش میرسد و حتی کالاهایی که افراد را ثروتمند نشان بدهد دقیقاً مثل فردی که بههیچعنوان نمیداند که این تلفن همراه چه ویژگیهایی دارد؛ اما به دست میگیرد برای اینکه خود را ثروتمند جلوه دهد و شخصی که سالی یکیک کتاب هم نمیخواند و کتاب میدانیم که همان استحمام مغز است؛ اما به طرز عجیبی به دنبال زیباتر کردن خود میروند و اینجاست که ظاهر حرف اول و آخر را میزند.
حتی در مواردی دیده شده که آقای داماد دختری را انتخاب کرده است که یکذره اخلاق ندارد و اصلاً نمیتوان اسم آن را انسان گفت و حتی در دسته حیوانات هم گنجانده نمیشود به عقد خود درمیآورد که نشان دهد چه انسان باعرضه و زرنگ و خوشبختی است که این همسر را انتخاب کرده خب آیا واقعاً خوشبختی این است؟
شاید یک دختر معمولیتر را انتخاب میکرد یا حتی زیباتر از آن اما اخلاق داشته باشد ارزشمند باشد اینها همه همانند بنز اس کلاسی هستند که نه موتور دارند و نه گیربکس فقط میتوانند با آن پز بدهند و نهایتاً از سوئیچ آن در مهمانیها و مراکز خرید لذت ببرند.
عقل علم عشق عقیده که مبتنی بر عقل و علم باشد
در روابط و کار چون خودمان رو لایق عشق ثروت جایگاه نمیبینیم بهناچار به دنبال شغلها و افرادی میریم که در این حد و سطح نیستند.
مثال بزنیم:
تصور کنید که بسیاری از انسانهای موفق و عالیرتبهای که چون در تمام وجود خودشان عاشق خودشان نیستند معمولاً بدترینها و بسیار پایینتر از خود را انتخاب میکنند و همین مورد باعث این مورد میشود که زندگی سختی داشته باشند.
در آموزش عزتنفس همه اینها از عدم عشق به خود است شمایی که همه عمر خود را زحمت کشیدهاید کارکردهاید درسخواندهاید و بسیاری دستاوردهای کلان و کوچک را داشتهاید زمستان و تابستان کارکردهاید در سرما و گرما و همه اینها را ناگهان شخصی را میبینید که حتی ده درصد از کارهای شما را هم انجام نداده است و با آن شخص وارد رابطه میشوید و در اوایل شاید عاشق هم باشید و کمکم رنگ ترحم زندگی زده میشود یا حتی آنکه آن فرد به شما میگوید که چون پولدار هستی با من چنان میکنی؛ چون تحصیلات تو بالاتر هست با من چنین میکنی درصورتیکه اصلاً درد شما این نیست!
بسیار دقت باید کرد که در شغل هم همین است فردی که تن به کاری میدهد که میداند برای آن ساخته نشده است حالا گذر کنیم از تنگناها که من هم در بسیاری از آنها بودهام برای مثال در زمان دانشجویی استخدام یک شرکت بسیار وسیع شدم با راننده و کلی اعتبار اما مجبور بودم و به خودم میگفتم این با آنهمه اعتبار و پز برای من فقط مدتی کار میکند و باید من در جایگاه خودم قرار بگیرم.
حتی در زمانی به سوپرمارکتها نان میفروختم یا نقاشی ساختمان انجام میدادم؛ اما خب هرگز برای آن کارها ساخته نشده بودم و همیشه به دنبال جایگاه اصلی خودم میرفتم.
میدانید همه این توضیحات یعنی اینکه باید بدانیم که چه هستیم و چه میخواهیم شاید کسی هم مدرس و سخنران کسبوکار باشد جهنم آن است؛ اما واقعاً برای من بهترین جایگاه است و از آن لذت میبرم.
وقتی آدمی خودش رو دوست نداشته باشد خودش رو در اختیار هر کسی قرار میدهد
دقیقاً کاری که خیلی از افراد جامعه انجام میدهند مورد بوده که چنان این زن انسان بدسرشت چنان انسان خودشیفته و مریض بوده است که حد حساب ندارد؛ اما آن مرد احمق چون خودش را لایق بهترینها نمیداند برای او میمیرد برای او خودکشی میکند و هر کاری از این شخصیت ضعیف و احمق برمیآید.
یا مردی که آن چنان خودش را خار خفیف میکند در برابر عشق خود که اصلاً دیگر بهاندازه یک جو هم ارزش ندارد هر چیزی باید بهاندازه و درست باشد و متقابل دقیقاً همانند بال هواپیما نمیشود که یک بال بسیار بزرگ و یک بال بسیار کوچک باشد همهوهمه در برابر دوستنداشتن خود رخ میدهد.
وقتی من خواستنی و دوستداشتنی نباشم معمولاً از خودم پایینتر و بدتر انتخاب میکنم که از سرش هم زیاد باشم که هروقتم دلم خواست یکی هم تو سرش بزنم
شرط اصلی این است که به خودمان و به خودیابی برسیم
باورها و اعتقادات بد و منفی نسبت به انسان و خودمان رو رد کنیم
آسیبهای دوران کودکی رو شناسایی و رفع کنیم
بزرگترین دشمن خودمان، خودمان هستیم
باید به خوددوستی یا سلف لاو برسیم
1. همه کارهای خوب که در دنیا وجود دارد رو برای خودم انجام میدهم همانطور که دقیقاً کسی رو دوست دارم یا عاقشم همه این کارها رو برایش انجام میدهم برای خودم انجام بدم
2. هیچ کار بدی رو با خودم و علیه خودم انجام نمیدهم این هم عین کسی که دوستش دارم
3. پذیرش مسئولیت و پیامد و نتیجه رفتار فقط و فقط به خودم مربوط است
4. هیچکس مسئول من نیست من هم مسئول هیچکس نیستم
5. من بر حریم و حرمت کسی تجاوز نمیکنم و حدومرز خود را میشناسم و اجازه هم نمیدهیم کسی به حریم و حرمت من تجاوز کنه
1. SELF LOVE عشق به خود – خودم رو دوست دارم
2. SELF HEATRED نفرت به خود - از خودم بدم میاد
3. در مقایسه خودش با دیگرانه – خودش رو کمتر میدونه خود نا پسنده
4. خودپسند خود مدار - خود شیفته – خود بزرگ بین
5. این فرد ته، ته وجودش از خودش بدش میاد
6. اصالت گناهها هم همین است آدم ته تهش از خودش بدش میاد و راضی نیست
7. خودپسند علیه خودش کار می کنه خودپسند به حریم و حرمت دیگران تجاوز می کنه
اصالت وجود اینها یعنی:
1. ما در کودکی آموختیم که قضاوت و نظر دیگران مسئله شادی درد و غم ماست
2. وقتی که به نظر و قضاوت مردم فکر کنیم و اهمیت بدیم معمولاً از خودمان آدم بدتری میسازیم
3. همان زمانی را که صرف فکرکردن به این مورد میکنیم به رشد خودمان بدیم
در این بخش آموزش عزتنفس موارد زیر را مورد بررسی قرار میدهیم
باید ببینیم که واقعاً برخورد شما نسبت به اشتباهات خود چگونه است و با خود مهربانانه برخورد میکنید یا نه اینکه خود را همانند یک فرد بسیار بد شماتت میکنید و باعث آسیب به خودتان و نهایتاً دیگران میشوید همه این موارد مهم است؛ اما خواهش میکنم کمی با خود مهربانتر باشید؛ چون زمانی که از خود عصبانی هستید کاری را از پیش نمیبرید و همش باعث آسیب به خودتان و دیگران میشود.
پس (آموزش عزتنفس) موارد اگر قابل مطرحشدن هستند به یک فرد متخصص مراجعه میکنیم برای آن وقت صرف میکنیم تا به امید خداوند متعال که بخشندهترین است و آنقدر بخشنده است که حتی میگویند شیطان هم در آخرت امید به بخشیدهشدن دارد آنکه سرمنشأ همه گناهها و گمراهیهاست دیگر ما که یا در رابطه شکستخوردهایم یا در کسبوکارمان دچار مشکلاتی شدهایم یا مواردی که معمولاً قابلحل شدن هستند تنها با کمی بخشش با کمی تغیر و فرد متخصص بهراحتی میتوان همه این موارد را حل کرد.
در برابر شکست اگر بخواهیم بگوییم شکست و باعث رشد شده است و همیشه ما به این موارد که میرسیم مثال میزنیم که اگر یک هسته میوه در زیر خاک پوسیده نشود هرگز تبدیل به گیاه نخواهد شد پس اینچنین مهم است.
یکی از بدترین گناهها همین است حرف مردم حرفی که همیشه در ایران و حتی در خارج هم باعث اذیت روح و جسم دیگران میشود متأسفانه حرف مردم و آبرو خیلی برای ما ایرانیها مهم است و مهم هم هست؛ اما چه کنیم که ای بابا پشت پیامبر هم حرف میزنند پشت خدا هم حرف میزنند و موقع گرفتاریها صدای ناله آنها بلند میشود.
در آموزش عزتنفس حرف مردم واقعاً باید در پائینترین سطح خود قرار بگیرد واقعاً راهی جز این نیست و کمکم یاد بگیریم مثل جدولضرب مثل جمع و تفریق این هم همان مهارت است فرقی نمیکند باید یاد بگیریم که از این نادیدهگرفتن هم استفاده کنیم. ایکاش اینها را در دبستان به ما میآموختند.
اگر از من بپرسند در کودکی مشروب خوردن بدتر است یا مقایسهکردن کودک من میگویم هر دو در یک اندازه بد و مزخرف خواهند بود، یعنی چه که ما بهعنوان همسر بهعنوان دوست یا پدر یا مادر هر روز از سر بیکاری و جهل نشستهایم و مرتب کودکان را با هم مقایسه میکنیم این یک بیماری است یک بیماری بد.
کسی که خودش یا هرکس دیگری را مقایسه میکند مرتکب تفکر جهل و نادانی شده است تنها جایی که انسان میتواند به مقایسه بپردازد تنها و تنها خود را با چند ساعت قبل با ماه قبل و سالهای قبل است، خیلی مهم است که بدانیم چه میکنیم آیا در مسیر درست اهداف و پیشرفت خود هستیم یا نه چککردن خود و مقایسه خود با زمان و عمر خود مهم است نه با دیگری که هم سن من است چنین است چنان است یا از من بزرگتر زیباتر با تحصیلات کمتر یا بیشتر است اینها همهوهمه از جهل و نادانی خود است نه چیزی کمتر نه بیشتر
مقیاس زمانی برای انسان پیش میآید که خود را یک محصول یا کالا بداند برای مثال خانمی که مرتب به چروکهای شکم خود توجه میکند یا اندازه سینهها و لبهای خود و حس بد میگیرد این یعنی اینکه خودش را یک کالا تصور میکند که اگر چنان بود بهتر و اگر چنین است بد است.
نکته: اگر شخصی شرایط برای بهبود وضعیت را برای خود میبیند و خود را دچار زحمت زیاد نمیکند و آسیب به روح و چسم و حتی مال خود نمیزند خب بد نیست منظور من مشخصاً افرادی است که حتی زیبا را هم زیبا نمیبینند و مرتب خود را مقایسه میکنند و کمتر یا بیشتر میبینند درصورتیکه در نهایت حاضرم قسم یاد کنم که معمولاً مقایسهها ریشه اصلی ضعیفبودن حرمت نفس است.
مسابقه هم یکی از موارد عجیب غریبی است که کاملاً مشخص میکند ما هیچچیزی برای ارائه نداریم، برخی افراد در خودرو در زیبایی در محل زندگی مسابقههای عجیبوغریبی دارند و هر روز در مسابقه اینها نمیدانند که اسب مسابقه هم هر روز مسابقه نمیدهد واقعاً اینطور است؛ یعنی چه که تمام زندگی نو عروسها شده است جهیزیه خوب فلان وسیله و بهمان وسیله و همینها باعث اینهمه بدبختی و نکبت در زندگیها شده است.
در نهایت اسب مسابقهای چه میشود؟
باور که دیگر رکن اصلی زندگی همه ما هاست برای مثال باور در باره اینکه زنها عقل کمتری دارند! عجیب نیست؟ باورهای مزخرفی که باعث میشود زندگیها هر روز سختتر و سختتر بشوند یا باورهای عجیبی که مردمانی را دیدهام که در روزهای مشخص مذهبی به خودشان چاقو میزنند و باور دارند که با این کار به ائمه و امامان نزدیکتر میشوند خیلی دوست دارم بدانم کدام یک از اینها کاملاً چند کتاب را در باره زندگی و روش زندگی این افراد مطالعه کردهاند!
ما باید در پی تغیر باورهای خود به جهت مثبت باشیم و هر روز و هر روز باورهای بهتری بسازیم البته شاید این نکته جالبتر باشد که هر گاه خودمان را بررسی کنیم و ببینیم باورهای ما درست است نیست؟ که با مطالعه فیلم و میتوان خوب متوجه این موارد شد.
فکر منفی معمولیترین دستانداز در جاده زندگی انسانی است فرض کنید که یک جادهای دارید و در این جاده پر است از دستاندازهایی که هرچند ریز است؛ اما بعد از چند سال خودرو را به نابودی میکشاند پس بسیار مهم است که مثبتنگر باشیم منتها مراقب و مواظب خود که همین مثبتاندیشی را با سادهانگاری و اشتباه نگیریم خیلی مهم است.
اعتقاد خوب و اعتقاد بد خب خیلی راحت بیان کنم کسی اعتقاد دارد که اینترنت اصلاً خوب نیست کسی هم اعتقاد دارد که اینترنت کمتر از معجزه نیست و بسیار آن را خوب میداند، در همین اندازه ساده اما پر کاربرد هستند باید بدانیم که همه این موارد از راه گوش و چشم و حواس ما وارد مغز ما شده است و تبدیل به اعتقاد شده همانند اعتقادات مذهبی که میتواند نوع خوب و مناسب و عالی باشد و مقابل آن بدترینها قرار بگیرد.
با سپاس فراوان از وقت و ارزشی که برای خود قائل شدید ،دوستتان دارم ،حمیدرضا بشیری
در ویدئو آموزش عزتنفس یا حرمت نفس همه را توضیح دادهایم