خالیکردن فنجان
خالیکردن فنجان یکی از مواردی هست که بسیار میتوانید برای یادگیری از آن استفاده کنید داستان به این صورت است که داستان خالیکردن فنجان این است که سالها پیش در ژاپن استاد سوزوکی استاد زِن از هر گوشه جهان شاگردانی در مدرسه خودش داشت. جوانانی که فقیر و بیسواد بودند در نزد ایشان تعلیم روش نوین زندگیکردن میدیدند. در یکی از سالها 23 نفر را برای تعلیم پذیرفته بود و معمولاً 4 سال طول میکشید تا یک شاگرد استاد شود. تعداد 22 نفر از شاگردان از روستاهای دورافتاده ژاپن آمده بودند و 1 نفر نیز به اصرار پدرش وارد این مدرسه شده بود.
این شاگرد اهل توکیو بود و فقیر نیز نبود و صاحب مدارج بود. در این مدرسه اولین سال آموزش چیزی تعلیم داده نمیشد و شاگردان فقط در سال اول زمین را تمیز میکردند و توالتها را میشستند و برای شاگردان ارشدتر غذا درست میکردند. ظرفها را تمیز میکردند و ...
در پایان سال اول استاد سوزوکی 23 شاگرد را در محوطه مدرسه دور هم جمع کرد و از بین آنها کسانی را که شایسته ارتقا به سال دوم بودند را انتخاب کرد و تمامی 22 نفری که از روستاها آمده بودند ارتقا یافتند. استاد به شاگردی که از توکیو آمده بود و در آمریکا تحصیلکرده بود گفت: تو هنوز آماده نیستی! باید یک سال دیگر نیز در این پایه بمانی!
آن شاگرد جا خورد و استدلالی که آن شاگرد از این حرکت استاد داشت این بود که حتماً استاد خواسته تا او در همین پایه بماند و به شاگردان جدیدالورود کمک نماید، آنها را راهنمایی کند و دو سال دیگر نیز در همان پایه ماند... در آخر سال دوباره استاد سوزوکی او را تجدید کرد! به او گفت که هنوز آماده نیستی و یک سال دیگر نیز باید در پایه اول بمانی!
این بار شاگرد عصبانی شد. فریاد زد و سر استاد داد کشید... استاد در حال نوشیدن یک فنجان چایی بود. استاد گفت: آرام باش و بنشین. استاد از او خواست تا برایش یک فنجان چایی بریزد. شاگرد چایی را در فنجان ریخت و فنجان پر شد و استاد گفت چرا بیشتر نمیریزی؟ ادامه بده
شاگرد باز هم ریخت و چایی از فنجان سر رفت و روی میز ریخته شد. استاد گفت: دلیل اینکه هیچوقت ترفیع نگرفتی این بود که تو مثل این فنجان تو پُر هستی. هر مطلب و دانشی که میخواستم به تو یاد بدهم نمیتوانست وارد ذهنت شود و سر میرفت.
اعتماد به نفس امروزهروز بسیار بازارگرمی پیدا کرده است و همینطور که میدانیم در این نوع از بازارها معمولاً اتفاقهای خوبی رخ نخواهد داد و جالبتر از همه اینکه متأسفانه برخی که اطلاعاتی حتی سطحی هم از این موضوعات درسی ندارند سخنرانی میکنند؛ اما من در زمینه روانشناسی کسبوکار در دانشگاه نزد بهترین استاد این درسها را آموختم و بیش از آن تحقیقاتی در رادیو های امریکایی و همینطور متنهای بااصالت جستجو کردم تا به این محتوا رسیدهام؛ اما باور کنید همین مطالب واقعاً بهترینهایی هستند که وجود دارند و من ندیدم کسی همه دوره را دیده باشد و تغیری احساس نکرده باشد این برای من خیلی جالب بود حتی بسیاری از این عزیزان متخصص و تحصیلات مرتبط دارند و همین موضوع باعث خرسندی بنده شده است.
اعتماد به نفس چیزی نیست که ما بگوییم که نداریم نه اصلاً این طور نیست اعتماد به نفس چیزی هست که از روز اول در تن و جان انسان وجود دارد کرامت و عزت در انسان وجود دارد که در بخش آموزش حرمت نفس یا همان آموزش عزتنفس کاملاً توضیح دادهام؛ اما اعتماد به نفس که یکی از مهمترین و شاید بگویم اگر حرمت نفس استخوان روح و روان انسان است دقیقاً اعتماد به نفس مانند عضلات کاربرد دارند.
شوربختانه در نوع زندگی و نگاه پدر و مادرها به زندگی و حتی نگاه معلمها و اساتید به زندگی بهگونهای بوده است که همیشه انسانها را تحقیر میکردند و با دعواکردنها با تحقیرها و تنبیهها اعتماد به نفس و حرمت نفس را از انسانها گرفتهاند فرقی هم نمیکند در جوامع دور و چه ایران این کارهای نادرست را انجام میدهند.
اما ماجرا ازاینقرار است که ما اعتماد به نفس را داریم فقط منفی یا مثبت میشود تصور کنید که شما یک هدف را برای خودتان ترسیم میکنید خب اصلاً قراردادن این هدف شما از کجا نشئتگرفته است؟ مثلاً اگر میخواهید یک خودرو شاسیبلند خیلی گران را بخرید واقعاً میخواهید با آن پز بدهید؟ یا چه دلیلی دارد؟ بهترین دلیل میتواند امنیت زیبایی و خیلی از مواردی باشد که در دید خود شما بهتر است؛ اما موضوع این است که چون دلیل محکم و تصمیم قاطعانهای ندارید شاید آن تلاش عجیبوغریب را نکنید یا آن انگیزه بسیار زیاد را نداشته باشید برای همین هم شاید دیرتر به آن هدف دست پیدا کنید یا اینکه خدایی نکرده اصلاً دست پیدا نکنید و این جاست که اعتماد به نفس شما منفی میشود و کمکم درگیریهایی را برای خود ایجاد میکنید؛ اما راهحل و آسان چیست؟
من از عهده کارها برمیآیم دانایی و توانایی
درود بر شما وقتی که این مطلب را میخوانید؛ یعنی شما با دیگران بسیار تفاوت دارید و ذهن و زندگی شما کاملاً متفاوت است برای همین این نوید را به شما بدهم که اعتماد به نفس شما کمکم مثبت و در حد عالی خودتان قرار خواهید گرفت.
راهحل به این صورت است که اهداف بلندمدت میانمدت و کوتاهمدت را که در ویدئو های آخر توضیح دادهام کامل مینویسید؛ اما نکته مهم اینجاست که قبل از آن بگذارید مغز و ذهن ما به این ماجرا عادت کند برای همین بین ده تا پنجاه تا کار آسان را در نظر میگیرید و هر کدام از آنها را تمام میکنید این یکی از راه های عجیب افزایش اعتماد به نفس یا اعتماد به خودتان است.
از همه مهمتر اینکه کارها را عجیب و غرید در نظر نگیرید؛ مثلاً مسواکزدن مثلاً هفتهای یک کلمه زبان یادگرفتن میدانید رمز این است که انسان باشند و وقتی که مثلاً پانزده عدد از این اهداف را به اتمام رساندید تمام وجودتان به خودتان اعتماد پیدا خواهد کرد و اعتماد شما آنچنان خواهد شد که حال میتوانید تصمیمهای بزرگتر اهداف سنگینتر را در نظر بگیرید و چون مغز و ذهن شما این موارد را آموخته است و خودتان به خودتان اعتماد پیدا کردید دیگر مسیر برای همیشه هموار شده است.
من میتوانم به اهدافم برسم توانایی این کار را دارم
یعنی اصالت اعتماد به نفس اعتماد به خود هست و اینکه من میتوانم را جزئی از زندگی خود بداند که من میتوانم و من توانایی بهدستآوردن این ماشین این خانه و این درآمد این همسر را دارم من توانایی یادگیری این زبان را دارم من توانایی این کار را دارم و اینها است که میتواند به یک انسان جسارت و اقدام را ببخشد.
نمیدانم پاراگراف بالایی را چگونه بیان کنم آنقدر مهم است که حد و حسابی ندارد آنکه به خودمان بگوئیم من متوانم و توانایی این کار را در خودم میبینم.
البته در بخش اهداف بهآسانی بیان کردهایم که اهداف چگونه نوشته میشوند چگونه باید آنها را دستهبندی کرد و بهاینترتیب بهتر و ساختیافتهتر میتوان به اهداف دست پیدا کرد و همین مهمترین نکته برای زندگی است.
این دو نکته را واقعاً دریابیم که اینقدر مهم است این سی و پیسی به معنای زیر هستند:
پیسی: پازتیو کانفیدنس یا همان اعتماد به نفس مثبت
ان سی: نگاتیو کانفیدنس یا همان اعتماد به نفس منفی هستند
این دو را اگر بخواهیم معنی کنیم؛ یعنی اینکه ما انسانها از زمان کودکی تقریباً تا سن هشتسالگی و حتی در سن سالها بالاتر هم اعتماد به نفس ما شکل میگیرد.
این یک اشتباه یا شاید هم یک دروغ بزرگ است؛ زیرا اعتماد به نفس میتواند منفی باشد یا مثبت کسی که اعتماد به نفس منفی دارد معمولاً دیدگاه منفی به خود دارد که از پسکارها برنمیآید حالا بر اساس تصمیمهایی که گرفته است یا اهدافی را که مشخص کرده است و به آنها نرسیده یا منفی زدنهایی که دیگران حتی خانواده در آن تخصص دارند که تو هیچی نمیشی تو فلات تو بهمان یا مسخرهشدنها همه این موارد اعتماد به نفس فرد را منفی میکند.
اما فردی که معمولاً این موارد برایش اتفاق افتاده تنها با انجام چند کار ساده مثلاً ده تا 50 تا کار ساده را بهعنوان هدف قرار بدهد و آنها را به سرانجام برساند مشخصاً اعتماد او به خودش مثبت میشود و به یک حالت آرامش و خوبی خواهد رسید.
اعتماد به نفس منفی معمولاً از همین راهی که خدمتتان عرض کردم به وجود میآید و تنها راهی که میتوان آن را به مثبت تغیر داد همین است.
این عبارت را روزانه با خودتان تکرار کنید این عبارات تأکیدی تأثیر مثبت و رو به جلویی بر روی شما به وجود میآورد
من میدونم
من میتونم
من توانایی انجام کارها را دارم
من خودم را دوست دارم
من توانایی رسیدن به فلان هدف را دارم در قسمت فلان کمکردن وزن شغل یا هر چیزی میتواند باشد
نکته: سعی کنید در اوایل بلندپروازی نکنید؛ مثلاً از مسواک شروع کنیم از یک کلمه انگلیسی در هفته یا هر چیزی که ساده باشد و وقتی به آن ده هدف رسیدید حالا بزرگتر و بزرگتر فکر کنید و از همین طریق پیشروی کنید.موارد فوق در آموزش اعتماد به نفس به شدت کمک می کند.
در باره اعتماد بسیار در اسلایدها و در آموزش اعتماد به نفس شمارههای بعدی بهتر صحبت کردهام و حتماً به شما پیشنهاد میدهم که متنهای زیر ویدئو را هم بخوانید؛ چون بهشدت میتواند به شما کمک کند
ببینید اعتماد یککلمهای است خاص بشر و خدا شما تصور کنید چه مقدار میتوان به یک کالا اعتماد کرد چه مقدار به یک خدمات اعتماد کرد یا حتی کالاها وسیلهها و ابزارها و حتی حیوانات گاهی هرگز نمیتوان اعتماد کرد و گاهی هم بسیار کم میشود به آنها اعتماد داشت و تنها انسان است که اگر اعتماد را در آن ببینیم و اندازه آن را بدانیم میتوانیم تکیه کنیم شاید برای شما سؤال بشود که به ابزارها هم میتوان تا حدی اعتماد داشت؛ اما منظور من مشخصاً اعتمادی خاص است آن هم اعتماد به خود.
در این مورد که یک حالت تذکر هم دارم یا حالت یک واکسن متأسفانه همینطور هست انسانهایی که اعتماد میکنند و انسانهای خوبی هستند معمولاً آسیبهایی را تجربه میکنند و همین نکته هست که برخی را تبدیل به یک گرگ یا یک انسان بد میکند؛ چون زخمهایی را خورده است و آن قدر ناراحت است که برای جبران آن کل موضوع را برعکس میکند؛ اما پیشنهاد من خواندن پاراگرافهای بعدی است و اینکه پی این را به تنتان بمالید که متأسفانه این موضوع در انسانهای خوب در طول تاریخ صادق بوده است و اگر تاریخ را مطالعه بفرمایید اتفاق افتاده است.
حتی در صنعت آموزش هم بسیاری افرادی که حقیقتاً آموزش رایگان یا حتی پولی دارند و به ملت و مردم از روی خلوص نیت کمک میکنند چنان به آنها د و بیراه میگویند که واقعاً بنده گاهی در عجبم که چرا فلان صفحهای که حقیقتاً هیچ کار مثبتی ندارد نه حتی آموزش اینقدر طرفدار پروپاقرص دارند واقعاً جالب است.
پس تقریباً راهی نیست و باید کمی مراقب بود و اندازه و مقدار خوببودن و اعتمادکردن را همیشه بسنجیم تا کمترین آسیب را ببینیم نه چشم و گوش بسته به همه اعتماد کنیم آن هم به حد و اندازه زیاد که این موضوع اصلاً به نفع من و شما نیست
مقدار مورداعتماد
به آن فرد به آن شرکت به آن... چه مقدار میشود اعتماد کرد اگر بسیار میتوان اعتماد کرد چرا و چگونه این اعتماد به وجود آمده است و حد ضرر آن چه میزان است خواهش میکنم خواهش میکنم مقدار اعتماد را مراقب باشید
به خودرو به خودکار و مداد خود به وسائل خود چه میزان اعتماد میکنید خاطرم هست که برای یک پرواز در زمان دانشجویی خلبانی هواپیمایی را به من معرفی کردند که با آن چند ده ساعتی را پرواز کنم؛ اما زمانی که وارد رمپ فرودگاه شدم و هواپیما را دیدم واقعاً ترسیدم و چون درسها را خوب خوانده بودم هواپیما را خوب بررسی کردم و کپتن عزیز فرمودند که با همین پرواز میکنیم و از این مورد بنده کاملاً منصرف شدم و حتی با خلبانی دیگر که ساعت پرواز بالایی هم داشت صحبت کردم و متوجه شدم که تصمیم درست است آن هواپیما مورداعتماد نیست و پس از پروازی که داشتم متأسفانه همان هواپیما مشل بزرگی برایش پیش آمد
در همین مثال بالا شخص مورداعتماد من دو خلبان دیگر هم بودند که با آنها هم چک کردم که آیا با این هواپیما پرواز داشته باشم یا نه همین مورد بسیار برای من مهم بود و مثال، مثال درستی هست و در خواستگاریکردن در خرید در استخدام و همه این موارد میتواند مؤثر باشد و واقعاً حتی برای گرفتن دوست هم دقت کنید اشخاص هستند که میتوانند همه باور ما را و اعتماد به نفس ما را منفی کنند.
در موضوع زمینه مورداعتماد هم باید بگویم زمینهها مهم هستند یک زمانی هست شما برای ازدواج قدمی را بر میدارید خب این مورد آنقدر مهم است که حدوحساب ندارد زمینه بسیار مهم است یا زمانی که میخواهید یک دریل شارژی برای منزل و کارهای عادی خریداری کنید شاید حد ضرری نداشته باشد و آنقدر زمینه مهمی نیست البته این مثالها بسیار سطحی و عادی هستند خودتان زمینههای اعتماد را واقعاً بررسی کنید و گذشته خود را هم همینطور
این قانون در اعتماد به نفس در این باره است که گاهی انسانها شرطی میشوند و اگر از یک آقا یا یک خانم مشکلی را دیدیم و اعتماد ما از دست رفت شاید به جایی برسیم که همه را به همان چشم ببینیم نه دنیا اصلاً اینطور نیست شباهتها چون وجود دارند شاید به خودمان تلقین کنیم که همه مثل هم هستند درصورتیکه اصلاً این طور نیست خوب و بد هم باهم هست و ما باید دقت کنیم.
حتی در مواقعی هم متأسفانه افراد چون به فلان مشخصات اعتماد دارد همان را تمیم میدهد و فکر میکند که باید تا انتها اعتماد کرد درصورتیکه باید میانه را گرفت تمیم اینجاها خیلی جواب نمیدهد برای مثال همیشه میگفتند که خودرو ژاپنی بسیار خوب است و من هم یکی از آنها را خریدم ولی چشم شما روز بد نبیند که همین تمیم بنده باعث شد تقریباً همیشه در تعمیرگاه باشم البته نکته مهم این است که حقیقتاً خودرو های ژاپنی عالی هستند؛ اما آن خودرو را سالها پیش و در شرایط بسیار فوری خریدم که حتی کارشناسی هم نکردم و اصلاً همین مطالب را خود من نمیدانستم که باعث ضررهای برای من شد؛ ولی حالا با آگاهی پیش میروم.
واقعاً تست کنید و اعتماد کنید آزمودن واقعاً مهم است چه در ازدواج چه در انتخاب همسر دوست یا هر چیزی که شما فکرش را میکنید باید و باید امتحان کنیم و بررسی کنیم؛ چون بسیار مهم است بیگدار به آب زدن چیزی جز غرقشدن نیست لطفاً مراقب باشید.
اعتماد را چون روغن در شیشه بدان
چو بشکست و ریخت در جوارش همچو شیشهای
خب در مورداعتماد بسیار سخنها دارم و بارهاوبارها در این باره صحبتهایی کردهام و بسیار نوشتهام؛ اما در این باب عرض کنم خدمتتان که موضوع اعتماد چه در عشق و عاشقی چه در دوستیها و در همه امور و حتی کسبوکار حرف اول و آخر را میزند جالبتر این جاست که بیشتر مردم این را میدانند؛ ولی عمل نمیکنند.
در باره عشق و ازدواج جمله ای را در یکی از پست های اینستاگرامی کامنت گذاشتم و متوجه شدم که چقدر برای آنها مهم و پر ارزش بود در این پست که دکترای روانشناسی هم هم داشتند در مورد عشق صحبت میکردند و من نوشتم که اعتماد از خود عشق واجبتره ! خیلی این جمله شاید ساده و معمولی باشد اما واقعاً زمانی عشق حقیقی وجود دارد که شناخت بسیار زیادی رخداده باشد؛ یعنی همه وجود یکدیگر را بشناسیم البته متأسفانه آدمهایی که همیشه فیلم بازی میکنند هم هستند و این انسانهای همیشه در صحنه هستند که تمام اعتماد جامعه را خراب کردهاند.آموزش اعتماد به نفس سایت رسمی بشیری
اعتماد میوه شناخت واقعی و حقیقی انسانهاست و اعتماد زمانی که شکل میگیرد بسیار داستان کسبوکار را متفاوت میکند در وسائل هم همین است شاید شما به خودرویی که تازه خریده باشید اعتمادی نکنید که یک مسافرت طولانی با آن بروید؛ اما خودرویی که چند سال دست شماست و همه زیروبم آن را میدانید تقریباً با خیال راحتتری مسافرت میکنید.
دقیقاً در انسانها هم همین است از شناخت میتوان تصمیم گرفت که چگونه و چطور میتوان با این افراد مسیری را رفت حالا میتواند به یک مهمانی به یک رستوران یا نهایتاً چند ماه و چند روزی باشد موضوعی که بسیار جذاب و جالب است این است که اعتماد زمانی که از بین رفت نه از سکوت کاری ساخته است و نه از فریاد تنها دلی شکسته میماند که حساب و کتابش با خداست.اعتماد به نفس یعنی تمرین همه این موارد
اعتماد به نفس یعنی من به خودم اعتماد دارم، یعنی اگر گفتم که میتوانم این زبان را بیاموزم شش ماه یک سال زمان را صرف میکنم و بهخوبی این زبان را میاموزم یا این ساز خوشصدا را یا هر چیزی که فکرش را میکنید دقیقاً باید به اینها اشاره کرد اعتماد داشته باشم به خودم.
چرا در جامعه خصوصاً جوانها اعتماد به نفس ندارند؛ چون بارهاوبارها تصمیم گرفتهاند که زبان انگلیسی را یاد بگیرند کلاس هم رفتهاند و به هر طریق آن را رها کردهاند در کسبوکارها به خودشان اعتماد ندارند که چند ویدئو از خودشان و تخصصی که دارند در اینستاگرام یا یوتیوب قرار بدهند و بهانههای عجیبوغریب میآورند بحث اعتماد به خود هست که من این کار را اعتماد دارم به خودم که شروع میکنم و تمام میکنم این بسیار مهم است اتمام کار بسیار مهم است.
معمولاً اگر ما تعدادی کار حتی ساده را همانند مسواکزدن روزانه یا حتی یک برگ کتاب یا یک پاراگراف را تصمیم بگیریم که بخوانیم و هر روز این کار را و به مدتی که معلوم کردهایم انجام بدهیم شک نکنید که اعتماد به نفس شما بسیار مثبت شده و هر روز به خودتان اعتماد بیشتری پیدا میکنید و حال میتوانید به دیگران هم کمکم و با شرایطی که در ویدئو بعدی وجود دارد اعتماد کنیم و شخصی خواهیم شد با اعتماد به نفس
معنی اصلی پول یعنی ارزش، ارزش یعنی کاری که من برای شما به روش درست در زمان مناسب و تخصصی که دارم انجام میدهم خب تصور کنید که خدایی نکرده همسر شما مشکل قلبی پیدا کند شما حاضر هستید که به پزشک متخصصی که در دسترس هست تمام دارایی خود را بدهید تا ایشان زنده بمانند این معنای ارزش است یا تصور کنید که ارزش یک لیوان آب را برای کسی که در کویر یا بیابان گیر افتاده است چند میلیون دلار یا چند میلیارد تومان ارزشمند است این معنای اصلی ارزش است.
پول وسیلهای هست برای خرید پول وسیلهای است برای راحتی پول وسیلهای است برای پیشرفت علمی پول وسیلهای است برای سلامتی پول وسیلهای است برای زیبایی پول وسیلهای است برای ابراز عشق پول وسیلهای است برای مهر و محبت خلقکردن پول وسیلهای است برای بخشیدن پول وسیلهای است برای ایجاد شغل و کار پول وسیلهای است برای بهبود روابط پول وسیلهای است برای تبلیغ چه دینتان چه شغل یا خودتان پول وسیلهای است برای خریدن تمام نیازهای این دنیا و آن دنیا پول وسیلهای است برای خوشبختی پول وسیلهای است برای مهربانتر بودن.
زمانی که پول هدف ما شد راحتی را فروختهایم علم را فروختهایم عشق را فروختهایم مهر را فروختهایم و فقط پول داریم نه هیچچیز دیگر
آموزش اعتماد به نفس قسمت چهارم با حمیدرضا بشیری
پدیده خوشبین بودن که امروزهروز بسیار در شبکههای اجتماعی خصوصاً در اینستاگرام درس داده میشود؛ اما واقعاً این چه پدیده بوده است که اینقدر دراینرابطه صحبت میشود خب تصور کنید که شما میخواهید پولدار بشوید خب چه چیزی بهتر از اینکه راههایی را به شما آموزش بدهند و پولهایی را از شما بگیرند و به شما رؤیا ای را بفروشند آن هم با نام خوشبینی ببینید موضوع خوشبینی بسیار حساس است و اصلاً چیزی که بیان میشود نیست.
انسان خوشبین یک دید خوبی نسبت به کارها دارد بگذارید این هم با مثالی باز کنیم تصور کنید که وارد یک نمایشگاه خودرو میشوید و شواهد نشان میدهد از نوع قولنامه نوشتن از نوع پوشش و صحبتکردن افراد خیلی بوی خوبی نمیآید؛ ولی شما خوشبینانه رفتار و فکر میکنید و در نهایت یک کلاه بزرگی بر شما میرود.
اما اگر کمی این خوشبینی را با زیرکی مراقبت کنید و دقیقاً موقع خرید آن خودرو تنها با چند صد هزار تومان کار استعلام وضعیت خودرو را به یک وکیل کاردرست و متخصص بسپارید که استعلامهای گوناگون را انجام بدهد که شکایتی بر روی پلاک نباشد یا اینکه در برابر قمار یا شرطبندی به نمایشگاه گذاشته نشده باشد یا چندین و چند دلیل دیگر و همینطور کارشناسی کامل رنگ کارشناسی کامل فنی خودرو و در نهایت با شرایط مناسب واریزی آن خرید را انجام بدهید.
این یک نوع خوشبینی سالم و درست است نه سادهانگاری و راحت بودن که معمولاً از روی ضعف من و شما میباشد
انسان خوشبین معمولاً زندگی سالمتری دارد معمولاً راحتتر از بقیه زندگی میکند و سختیها و ترسهایی که اصلاً وجود ندارند را به ذهن خود وارد نمیکنند.
برای مثال یک انسان بدبین را هم معنی میکنیم که اصلاً سق آن را با حرف بدوبیراه برداشتهاند یا سق سیاه یا بندناف آن را با نشدن بریدهاند دقیقاً افرادی هستند که حتی خوشبختی و دارایی معنوی و مادی خود را هم انکار میکنند و هیچوقت نمیگویند که خدایا شکرت که این سلامتی را دارم خدایا شکرت که این ماشین ارزان را دارم خدایا شکرت که توانایی خواندن و نوشتن را دارم و غیره...
حتی در زمان شروع کار در زمان ازدواج در زمان کارهایی که میکند همیشه نق میزند همیشه نالان است و از زمینوزمان شکایت دارد همهوهمه را مقصر میداند این دسته از افراد واقعاً زندگی نمیکنند و زندگی را به کام خود و به کام دیگران تلخ میکنند.
خب دلیل این همه مسئله در یک فرد چیست؟ این افراد هیچ آموزشی را نمیبینند و همیشه خود را همهچیزدان میدانند و حتی همسران این افراد بسیار سخت زندگی میکنند واقعاً باید از هر چیزی شکر کرد و آن لحظهای که به فکر نداشته افتادهایم مشکلی نیست در پی پیشرفت و تلاش و رسیدن قدم بر میداریم؛ اما دقیقاً زمانی که بسیار در فکر نداشتهها فروبرویم دقیقاً به شیطان وصل شدهایم نه خدا و خودمان که همه چیز را کمی رنگیتر و زیباتر ببینیم.
انسانهایی که همیشه حرص دارند انسانهایی که دودستی به این دنیا چسبیدهاند و هیچچیزی را رها نمیکنند واقعاً به سختیهای بسیاری دچار میشوند در آخر این دنیا هیچ خبری نیست ما تلاشمان را برای پیشرفت میکنیم؛ ولی نه آنکه دیگر از هیچ بخش از زندگی خود لذتی نبریم و مشخصاً این دنیا را جهنم کنیم هیچ کجا هیچ خبری نیست کمی آرام و پیوسته رفتن هم خوب است کمی شکرگزاری هم خوب است و خوشبین بودن به اینکه خدا هست و از قدرت اتکال و توکل خدا استفاده کنیم که هیچچیز بالاتر از آن نیست
سعی کنیم خوشبین باشیم انسان باهوش از بین اتفاقها هم توجه میکند که چه درسی در آن وجود داشته است.
اما موضوع خوشخیالی که یک بیمسئولیتی مزخرف بیشتر نیست توضیح میدهیم خوشخیالی دقیقاً یعنی اینکه من کار خودم را با بیکیفیتترین حالت انجام میدهم و در نهایت هرچه شد، شد و رهایش میکنم
خوشخیالی یعنی اینکه خودم را دوست ندارم، انتخاب بد میکنم یا انتخاب با چشمباز نمیکنم و هرچه شد، شد
خوشخیالی یعنی اینکه کلمه من را بهخوبی متوجه نشدهام و مواقع شکست آویزان دیگران خواهم شد و مسئولیت انتخابم را نمیپذیرم.این موارد را در آموزش اعتماد به نفس مهم بدانید.
خوشخیالی یعنی اینکه من رابطه خطرناک و ناامن را شروع میکنم یا ادامه میدهم
خوشخیالی یعنی اینکه من از تغیر میترسم از نشدنها از نه شنیدنها میترسم
خوشخیالی یعنی اینکه من لایق بهترینها نیستم کمترینها و بدترینها را انتخاب میکنم سطحهای پائینتر را انتخاب میکنم
خوشخیالی یعنی اینکه من انتخابهای بیش از اندازه بالاتر یا پائینتر میکنم هم اندازه بودن را حالا با کمی حدود بیست الی سی درصد تفاوت نمیپذیرم
خوشخیالی یعنی اینکه همه چیز از طریق یک نیروی ماورایی درست میشود نه با قدمها و تلاش من آن هم پیوسته و مستمر
انسان مثبتاندیش عملگرها و زیرک معمولاً موفقترین نوع انسانها در جهان است حالا هر کدام در اندازه و حدود خودش
در مورد انرژی منفی در آموزش اعتماد به نفس ویدئو بعدی بهتر و بیشتر صحبت کردهایم هم بهصورت متنی و هم بهصورت تصویری
شادی همیشه پس از انجام بهموقع و درست و پیوستهکارها پدیدار خواهد شد - حمیدرضا بشیری
موفقیت رمز شادی
تداوم و استمرار
1- بیش ده مثل بیل گیتس تسلا جواهرفروش خودرو فروش خانهفروش…. جراح قلب
خب این معنی بیش ده دقیقاً یعنی اینکه من باید بیش از آنچه که پول گرفتهام خدمات ارائه دهم و این را یک اصل بسیار بزرگ برای خودتان بدانید تصور کنید که این کارها آنقدر برای شما میتواند پولسازی کند که حدوحساب ندارد و جالب این جا است که با بررسی تمامی ثروتمندان جهان این موضوع را خواهیم فهمید که آنها پولی را که دریافت میکنند مقدار بیشتری خدمات یا محصول ارائه میدهند.
خب شما تصور کنید و حتی محاسبه کنید که یک شرکت همانند تویوتا وقتی خودرویی را که تولید میکند چنان باکیفیت میسازد که واقعاً برای آن بهاندازه شرکتهای چینی یا ایرانی سود ندارد و حتی اشخاصی دیده شدهاند که یک میلیون کیلومتر رانندگی کرده است با مدل هایلوکس تویوتا و آن خودرو واقعاً هیچ مشکلی نداشته است و چرا اینقدر به کیفیت اهمیت میدهند؟
پس بیش از آن چیزی که میگیریم باید تحویل بدهیم حالا تصور کنید که در همین کسبوکار آموزش فروش یا مشاوره شغلی که داریم و حتی در آموزش حرمت نفس یا آموزش اعتماد به نفس حقیقتاً همه این متنها و پادکستها و حتی ویدئو ها همه رایگان هستند و تنها بخشی از خدمات را به فروش گذاشتهایم که همه این موارد واقعاً به من و شما کمک بسیاری میکند.
یکی از بدبختیهای ما خصوصاً ایرانیها همین است همیشه فکر میکنیم که مرغ همسایه غاز است و همین تفکرات است که همه زندگی ما را تحت شعاع قرار داده است و گاهی حتی به همسر و فرزندان سختیهایی را تحمیل میکنیم البته باید بدانیم که به چه چیزهایی علاقه داریم بهخوبی خودشناسی کرده باشیم برای مثال کتاب استاد عشق را که در بهترین کتاب آموزش فروش معرفی کردهام بینظیر است.
برای مثال استاد حسابی یا پروفسور حسابی یکی از افرادی هستند ایشان نزد انیشتین بودهاند و افتخارات زیادی را نصیب این مشور و مرزبوم کردهاند؛ اما مهم اینجاست که چندین رشته را خواندهاند و فعالیتهای بسیاری در زمینه موسیقی و یادگیری زبان عربی انگلیسی و همینطور آلمانی داشتهاند؛ اما تصور واقعی و حقیقی این است که برخی افراد چندبعدی هستند و همه آن کارها را بهحداعلا میرسانند و برخی هم خیر فقط یک کار را میتوانند انجام بدهند.
در این موارد اصلا هیچ کدام بر یک دیگر برتری ندارند و هرکدام مزیت های خاص خود را دارند حالا شما باید بدانید که چه چیزی شما را خوشحال میکند از چه چیزی لذت میبرید مثلا ساخت و ساز ساختمان ساخت و ساز ویلا در مناطق خاص سر سبز ؟ با نه اصلا مسافرکشی را دوست دارید ببینید این شناخت خود بسیار مهم است یا برخی میگویند هر چیزی که پول ساز باشد من دوست دارم.
خب واقعیتی که در جهان و در ایران وجود دارد موضوعی بنام پول است و در همه جای دنیا همین صادق است پول حرف اول و آخر را میزند؛ اما در کنار آن سعی کنیم عشق و علاقه را هم داشته باشیم و همینطور پیشرفتهای علمی چون اگر تنها انسانی بشویم که پولدار باشیم و هیچ فهم و درک و انسانیتی نداشته باشیم که دیگر هیچ تنها جمع کردهایم برای دیگران و همه عمر را به باد دادهایم.
برخی موارد هم فقط و فقط از روی طمع هست؛ یعنی امروز شخص ویلا میسازد فردا تولیدکننده لباس میشود پسفردا واردات خودرو انجام میدهد این شلوغیها تنها پول و اعتبار انسانها را از بین میبرد مگر آنکه من کار ویلاسازی را سیستم سازی کرده باشم و بهحداعلا رسانده باشم و حالا بیزینس بعدی و همینطور با قراردادن مدیران درست در جایگاه درست با سرکشیهای درست آنها همکار میکنند.
بینید واقعاً این متن آن قدر سخت است که حدوحساب ندارد؛ چون دقیقاً خود من از آن دسته افراد چند دستهای هستم برای همین چند رشته و چند شغل را دارم و تجربههای سختی هم هستند؛ اما شدنی هست نکتهای که وجود دارد این است که ما نباید در یک زمین به چاله بیستسانتی در قسمت دیگر یک چاله یکمتری و چالههای زیادی این شکلی داشته باشیم هیچکدام آنها به آب یا نفت نخواهند رسید تنها چالهای که در جای درست با ابزار مناسب و دقت و زمان زیاد حفر شود تا به آن نتیجه دلخواه رسید البته نمیشود هم بیمطالعه قبلی این کار را انجام داد.
برای مثال در دل کویر با یک متراژ بسیار بالایی به آب میرسیم؛ ولی در بخشهای خاص کشور حتی در چندمتری هم به آب خواهیم رسید و مراقب باشیم که به دنبال طلا هستیم آب یا نفت اینها واقعاً مهم هستند.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید در بخش مشاوره کسب و کار بیشتر خدمت شما عزیزان باشیم چرا که شرایط و خواستههای هر شخص کاملاً متفاوت است.
علاقه و شان و پول هم بسیار مهم است برخی واقعاً شان شغلی برایشان از هر چیزی مهمتر است برای مثال زمانی که با یکی از دکترها مشاورهای داشتم ایشان توضیح میدادند که من آرزو داشتم خانم دکتر صدایم کنند و خدا رو شکر دکتر شدم و همه من را خانم دکتر خطاب میکنند؛ اما میدانید به لحاظ درآمد همیشه حسرت کسانی را میخورد که شرکت داشتند یا بیزینسهای خاص داشتند و پول زیادی به دست میآورند ببینید اینها واقعاً از شناخت خود به وجود میآید.
خب فرد دیگری را که آن هم خانم بودند جالب بود که یک دیپلمه بودند؛ اما آنقدر وضعیت مالی ایشان درست و عالی بود که به آن خانم دکتر خانم مهندس هم میگفتند و تقریباً خوشحال از این ماجرا هم بود و این نکات ریز هستند که بسیار مهم است آن خانم دکتر چندین بار دست به کارهای خطرناک زده بود و همیشه ناراضی و حال بسیار بد داشت که با تراپیست شخصی که داشتند موضوعاتشان با دارو و دوا کمکم در حال درمان بود.
برای خودم معمولاً هر دو باید به یک اندازه باشد برای مثال هم پول مناسب و شان شغلی مناسب تقریباً هر دو را برای کسبوکارم در نظر گرفتهام
من می دونم
من میتونم
که از ندانستنها و نخواندنها و نشناختنها پدیدار میشود
اعتماد یکی از مهمترین رکنها در آموزش اعتماد به نفس هست و اگر اینها را بررسی کنیم متوجه میشویم افرادی که به خود بههیچعنوان اعتماد ندارند به دیگران هم هیچ اعتمادی ندارند و بهنوعی هم خودبرتربین هستند و این قشر از انسانها همیشه دیگران را بد دیگران را منفور میدانند الا آن کسانی که بهخوبی تأییدشان میکند؛ اما دراینبین مرزهای بسیار نازکی وجود دارد که به آنها میپردازیم.
برخی افراد همچنان به دیگران اعتماد میکنند که گویی همه را قبول دارند الا خود این موضوع برگرفته از کودکی است و همینطور که بررسیها بیشتر میشود متوجه خواهیم شد که در اعتماد به نفس اول دوستداشتن خود مهم است شما چگونه وقتی که خودتان را دوست دارید به همهوهمه اعتماد میکنید این یک خطا بسیار بزرگ است اعتماد از روی چه اعتماد برای چه؟
اعتماد حد و اندازه دارد برای مثال به ابزارها به انسانها تا حدودی مشود اعتماد کرد؛ اما نه بیشتر برای مثال نمیتوانید شما یک محموله ترافیکی بزرگ را با طناب و ریسمانهای معمولی مهار کنید در اینجا نه طناب بد است و نه ریسمان بلکه در محمولههای ترافیکی یا همان بارهای بسیار سنگینی که با تریلیهای غولپیکر جابهجا میشوند با سیمهای به هم تابیده یا سیمبکسل و بلتی خاص بسته میشوند دقیقاً میتوان به آنها اعتماد کرد حالا در انسانها هم همینطور است شما میتوانید برای مشاوره کسبوکار یا همان مشاوره شغلی به یک فرد باتجربه یا فرد تحصیلکرده مراجعه کنید و آن شخص شما را راهنمایی کند؛ ولی نمیتوان این مشورتها را از انسانهای عادی گرفت پس اعتماد درجه دارد.
حالا تصور کنید که همانند افراد نظامی باید به اطرافیان خودتان درجه بدهید آیا در نظامیان اینگونه است که ناگهان به شخصی درجه سرهنگی را بدهند؟ خیر اصلاً اینگونه نیست باید درجه را به ترتیب و گذشت زمان اعطا کرد نه آنکه تا شخصی از راه برسد به آن درجه سرهنگی یا بالاتر داد.
برخی روراستیهایی که داریم نشانه از ضعف و نادانی ما هست چرا سعی داریم در بین افرادی که اصلاً شاید قابلاعتماد هم نباشند همه مطالب را باز کنیم و به روح لطیف خودمان بقبولانیم که ما از بس انسان پاکنیت ازبسکه انسان خوب و عالی هستیم همه مطالب را می گوئیم و آنها راستوحسینی! ما نمیگوییم که دروغ بگوئید نه اصلاً این طور نیست ما شما را به نگفتن و کمی تو دار بودن سوق میدهیم برای چه همه مطالب ریزودرشت زناشویی کاری و هر چیزی که هست را به دیگران میگوییم با این کار میخواهیم ثابت کنیم که خیلی انسان صادق و مهربانی هستیم یا اینکه در چاه مظلومیت خودمان را قرار بدهیم و بگوییم که آه ببینید که چقدر و چه اندازه من بدبخت و بیچاره هستم به من توجه کنید.
در این بخش به انسانهای توجه طلب هم میرسیم که با ضعفها و اعلام مشکلات میخواهند بگویند که ببینید چه اندازه به من ظلم میشود چه اندازه من بدبخت هستم لطفاً دل مهربانتان برای من کمی بسوزد برای من اشک بریزید با من همدلی کنید.
بررسی آسیبها
14 ماه اول زندگی ما بسیار مهم است و تا 30 ماهگی
همانطور که گفته شد بارهاوبارها این چند ماه و تا 8 سالگی بسیار مهم است و باید بدانیم که این روزها و ماهها واقعاً برای انسان مهم است اصلاً اگر به لحاظ دینی هم بررسی کنیم میدانیم که داشتن دایه چه اساسی داشته است؛ اما در این بخش نمیخواهیم که موضوع دینی را پیش بکشیم و چیزی که بسیار مهمتر است این است که فرهنگ خودمان را کمی تغیر بدهیم و بدانیم که صرفاً آوردن فرزند هدف نیست و هدف تربیت و رسیدگی به منش و منزلت آن در کودکی است که روحیه و جان این انسان را قوی کنیم؛ چون حقیقتاً مهم است تربیت بسیار مهمتر
در خانههایی که مرتب در آنها جنگ و دعوا است متأسفانه تن آن فرزند میلرزد و روح آنها بهجای آنکه بزرگتر بشود آزرده خواهد شد شاید این موضوع را دی فیلمها کمی دیده باشیم البته بیشتر در فیلمهای قدیمی نه امروز که فرزندان دقیقاً در وسط دعواها نقش ایفا میکنند در آن فیلمهای قدیمی دیدهایم که گاهی از فرزندان میخواهند که به اتاق رفته تا پدر و مادر موضوعی را که دارند بهراحتی مطرح کنند همین مورد هم بسیار میتواند کمک کند.
نکتهای که وجود دارد اولین معلمها دقیقاً همین پدر و مادرها هستند وقتی که عشق را از این انسان بالغ که هم معلم هستند و هم پدر و مادر باد نگیرند از کجا و با چه کسانی عشق را تجربه خواهند کرد همه اینها مهم و مؤثر است و باید دانست که چه باید کرد و چه باید گفت عشق در خانه همانند اکسیژن برای فرزندان مهم است و کمبود این بتواند آسیبهایی را به فرزندان وارد کند البته شاید این نکته بسیار رؤیایی باشد؛
اما خب چارهای نیست حقیقتاً در قران هم که نگاه کنید در سوره المومنین دقیقاً عنوان شده که همسر کسی است که آرامش را به شما میدهد البته بازهم در سورههایی عنوان شده است که شاید همسر شما با شما مشکلاتی داشته باشد؛ اما خیر شما در همان مشکلات است و چهبسا باعث پیشرفت و تغیر و بهترشدن ما خواهد شد و در این مورد خیری نهفته است.
متأسفانه، بسیار دیدهایم که همسران متأسفانه تمام بحثها و دعواهای فامیل را توضیح میدهند بارهاوبارها تحلیل میکنند اینها شاید برای افراد بزرگسال عادی باشد؛ اما متأسفانه برای کودکان چیزی جز نفرت و ضرر نخواهد داشت که باید به همه آنها رسیدگی کنیم و واقعاً مراقب باشیم چه چیزی مهمتر از اعتماد به نفس فرزندان شما واقعاً دوست داریم که فردای بزرگشدن آنها ببینیم که آنها هم این مشکلات را تجربه کنند؟ پس حقیقتاً باید کمی مراقب بود.همه این موارد در آموزش اعتماد به نفس مهم است
من حتی در مواردی از خانواده خودخواهش کردم که موقع بحثها فرزندان حضور نداشته باشند تا اینها در فرزندان و عزیزانمان ماندگار نشود؛ اما واقعاً سخت است و کمی تا رسیدن به این ماجرا فکر میکنم که کمی فاصله داریم.
در بسیاری موارد دیده شده است که فرزندان و همسر خصوصاً خانمها وظیفهای را بر دوش آنها میبینیم و آن را وظیفه آنها میدانیم و کمکم به حالت بردهداری رسیده است خب مواردی همانند دستوردادن دقیقاً همین را ایجاد میکند خواهشکردن باید جای دستوردادن را بگیرد دستوردادن واقعاً از دوران ارتش و رفتار دستوری بسیار شکل بیشتری پیدا کرده است و متأسفانه افراد نظامی گاهی در خانه هم همان حالت دستوری را دارند که این عین ضرر کردن است.
متأسفانه، مردسالاری و زنسالاری یا فرزندسالاری چیزی است که امروزهروز هر کسی نوعی را انتخاب میکند و فکر میکند که با این موارد زندگی بهتری خواهند داشت نه اصلاً این طور نیست همه سالاری مهم است هر کس در نوع و اندازه خودش مهم است و هیچکس قدرتی بالاتر از دیگری ندارد چهبسا جوان 25ساله ای که شما را سوار هواپیما میکند و از این شهر به آن شهر و حتی کشور و قاره جابهجا میکند؛ اما این کار از فردی که تخصصی در این حوزه ندارد؛ ولی سن بیشتری دارد برخواهد آمد؟
قطعاً خیر و حتی در آن پرواز ممکن هست یک پرستار یا یک مهماندار جان یک مسافر بیمار 90ساله را نجات بدهد پس هیچ برتری وجود ندارد و قدرتی که آن شخص ادعا کند که من چون چندین سال از شما بزرگتر هستم بهتر میدانم که این هواپیما چطور پرواز کند نه اصلاً اینطور نیست و نخواهد بود و آن فرد 50ساله هم قطعاً در مواردی تخصص و دانایی دارد که آن خلبان ذرهای از آن نمیداند اینها دلیل بر زورگویی نخواهد بود.همه این مثال ها در آموزش اعتماد به نفس موثر است.
ترس هم یکی از مواردی هست که متأسفانه پدرها و حتی مادرها گونهای برخورد میکنند که فرزندان دوست پدر و مادرها نیستند البته دوستیهایی هم دیدهایم که باهم مشروب میخورند یا فکر میکنند که خیلی کار بزرگی میکنند بارهاوبارها دیده شده است که همین فرزندان متأسفانه راه پدر یا مادر را خیلی قویتر و سریعتر پیش میگیرند و متأسفانه سر از مواد و خرابیهایی درمیآورند که جبران آنها بسیار سخت است پس ترسها باید در پائینترین سطح خود یا اصلاً وجود نداشته باشد.
حرمت محبت و توجه و مدیریت باشد نه قدرت
ناز و نوازش مردها 12 بار در زن 20 بار فیزیکی و لمسی ضرورت در حد آب و غذا
دو عده در بزرگسالی بهشدت نیاز به نوازش دارند یا از نوازش بهشدت متنفر هستند در کودکی آسیب دیدند
یکسانی و تکی بودن برای فرزند
در این باره فکتهای بسیار زیادی وجود دارد حتی در خیلی از موارد دیده شده است که عین واقعیت است آن هم اینکه تنها یک نفر باید مسئولیت بزرگ کردن فرند را به دست بگیرد و اینکه پر مادر خاله عمه و دیگران در این مورد نقش داشته باشند خیلی در بزرگسالی کودک تأثیر مثبت و خوبی نخواهد گذاشت و اینکه حتی در کودکی دیگران کلمات و جملاتی را برای کودک مورداستفاده قرار میدهند که تا عمر دارد این انسان به یاد دارد برای مثال: تو نفهمی تو کودنی هیچی نمیفهمی بزرگ بشی میخواهی چه غلطی بکنی و هزاران مورد دیگری که معمولاً بزرگترها در فرهنگهای ضعیف مورداستفاده قرار میدهند.
تربیت کردن کودک و بزرگک شدن کودک انقدر مهم است که هیچ چیز در جهان به اندازه آن مهم نیست چون حقیقتا دی قدیم تعداد بیشتر نشانه موفقیت بود و امروز می دانیم که تعداد بالای فرزندان کمکی به خوشبختی ما نخواهد کرد نه آنکه نداشتن یا داشتن تک فرزند هم خیلی عالی و پرفکت باشد نه اصلاً اینطور نیست تربیت مهم است نحوه بزرگ شدن مهم است.
تا سن چهاردهماهگی بسیار مهم است که پدر و مادر تصمیم بگیرند که اصلاً به دنبال بحثها و کشمکشها نباشند و همینطور افراد یا تلفنهای سمی که باعث اعصاب خردی و استرس به مادر باشد و حتی به پدر بسیار این موارد مهم است برخی افراد در این سن به مهمانی میروند و در مکانهایی که پر از دود است یا مشروب یا خوشگذرانیهایی که واقعاً خوب نیست و تأثیرات خوبی بر کودک خواهد گذاشت و بهشدت مهم است که تا زمانی واقعاً در تمیزترین حالت خودمان زندگی کنیم.
تا 30 ماهگی تنها یک نفر و مطلقاً مادربزرگ و پدربزرگها معمولاً در جهل بودهاند تا اطلاعات و علمهای نوین برای بزرگ کردن فرزندان
در توصیه بالا که بهشدت هم مهم است معنا این است که اعتماد به نفس برای من و شما حکم مهمترین رکن زندگی را دارد و معمولاً پدربزرگها و مادربزرگها علمی نداشتهاند معمولاً با کتکزدن یا حرفهای نادرست فرزندان را بزرگ میکردند البته همه این طور نبودهاند؛ اما واقعاً برخی دیدگاههای بسیار کوته و فقیرانهای داشتهاند.
افرادی که شخصیتهای متفاوتی دارند معمولاً کسانی هستند که افراد مختلف آنها را بزرگ کردهاند و گاهی با پدربزرگ گاهی با همسایه و همین موارد واقعاً روی انسانها تأثیر منفی میگذارد و بسیار مهم است که شرایط بزرگ کردن را برای خودمان درست کنیم و فردا فرزند را بهخاطر گرفتن ماهیانه چند هزار دلار یا چند میلیون تومان به اینوآن نسپاریم و فکر کنیم که چقدر زرنگ هستیم که همکار میکنیم هم فرزندمان بزرگ میشود و کلی سود میکنیم خانه و ماشین میخریم همه اینها مهم هستند البته در زمانی که واقعاً چارهای نیست معمولاً باید یک نفر این کار را انجام بدهد نه اینکه مرتب آن شخص تعویض گردد.
بههرحال مورد بسیار مهمی است که باید به آن فکر کرد و توجه کرد نه اینکه مگر ما رو چه جوری بزرگ کردن یا اراجیفی که معمولاً غیرعلمی بیان میشود خب این تصمیمهای کوچک هستند که آرامآرام دنیا را تغیر خواهد داد.
نداشتن و آسیب امنیت و آرامش در 14 ماهگی به دو صورت نشان داده میشود و ضرر های اعتماد به نفس
1- رفتن عجیبوغریب به سمت مذهب شدید
2- اعتیاد به مواد مخدر
اما خدا همیشه پناه شما است سعی کنیم که در پی بهبود خودمان قدم بر داریم و هر روز و هر سال از گذشته خود نسخه بهتری بسازیم، هیچ قدرتی بالاتر از خدا نیست و خودمان باید به خودمان کمک کنیم
هدفگذاری در اعتماد به نفس بهشدت میتواند تأثیر منفی و بدی بگذارد برخی افراد واقعاً اهدافی را دنبال میکنند که بسیار عجیبوغریب است برای مثال با دیدن یک کلیپ انگیزشی یا کلاسها یا سمینارهایی که وجود دارد ناگهان تصمیم میگیرند که پولدارترین فرد ممکنه در بیزینس خود بشوند؛ ولی مثالی داریم که میگوییم بهاندازه تلاشهایی که میکنی اقدامهایی که میکنی آن هم تلاش هوشمندانه آرزو کن نمیتوان با صبح ظهر شب خوابیدن و با دوستان به مهمانی رفتن مشروب خوردن سیگارکشیدن و دوستپسر یا دوستدختر داشتنهای عجیبوغریب نتیجه مناسبی گرفت نه اصلاً اینطور نیست.
زمانی که من و شما اهدافی را در نظر میگیریم برای مثال کوتاهمدت میخواهیم برجسازی کنیم میخواهیم فلان خودرو را بخریم خب کمی باید به زمان آنها دقت کنیم هر چیزی دارای زمان است و باید به زمان بسیار دقت کنیم تصمیمهای ناگهانی که من تا آخر امسال یک خودرو فلان برند را میخرم خب نگاه میکنیم که نه تلاش آن فرد به آن اندازه است و نه الان موجودی دارد پس باید آن را با زمان بیشتر و همینطور تلاشهای متفاوت و عالیتر هماهنگ کرد تا به آن نتیجه رسید.اعتماد به نفس با همین ها افزایش می یابد.
برای دقت بیشتر میتوانیم اهدافمان را به روشهای زیر دستهبندی کنیم و معمولاً وقتی اینطور هستند بیشتر پیشرفت میکنیم تا اینکه کلی اهداف را بنویسیم و هر روز غصه بخوریم که چرا نرسیدیم و هر روز بیشتر از خودمان نفرت پیدا کنیم.
در فیزیک، انرژی (به فرانسوی: Énergie) (از واژه یونانی ἐνεργός، به معنی فعالیت، عملیات) یا کارمایه، خاصیت کمیتی است که به شکل انجام کار یا حرارت یا نور در یک شیء یا سامانه فیزیکی دیده میشود. انرژی، کمیتی بنیادین است که برای توصیف وضعیت یکذره، شیء یا سامانه به آن نسبت داده میشود. در کتابهای مرجع فیزیک انرژی را بهصورت توانایی انجام کار تعریف میکنند.
در سیستم استاندارد بینالمللی واحدها واحد انرژی ژول است که برابر است با مقدار کاری که نیروی 1 نیوتن در جابهجاکردن یک جسم به مقدار یک متر انجام میدهد. ِ تا به امروز گونههای متفاوتی از انرژی شناخته شده که باتوجهبه نحوهٔ آزادسازی و اثرگذاری به دستههای متفاوتی طبقهبندی میشوند که از آنها میتوان انرژی جنبشی، انرژی پتانسیل (گرانشی، الکتریکی، مغناطیسی)، انرژی گرمایی، انرژی شیمیایی، و انرژی هستهای را نام برد.
پس انرژی آن چیزی نیست که از آن در جامعه صحبت میشود خیلی هم مشخص است معنی اصلی انرژی منفی یعنی من از این آدم از این شرایط از این جمع برداشت خوبی ندارم حس خوبی به من نمیدهند بگذارید برای شما یک خاطره تعریف کنم چند سال پیش بود که یک سفر خاجی رفتم و در آن هتل ما را دعوت کردند به یک کلاب و زمانی که به آن محیط وارد شدم واقعاً حس خوبی نگرفتم و خیلی زود ازآنجا خارج شدم؛ چون اصلاً حال خوبی نداشت نه اینکه آدمهای آنجا بد بودند یا چیزی ازایندست نه برای حال من که به دنبال پیشرفت و نکات جالب بودم اصلاً مناسب نبود و به آنها هیچ ایرادی وارد نیست فقط برای من مناسب نبود
دقیقاً در همین موارد باید گفت که شرایط خیلی میتواند روی ما تأثیرگذار باشد مثل آدمها و نوع برخورد و همه و همه میتواند آن حس خوب یا بد را به ما منتقل کند.
حذف آدمهایی که حقیقتاً برای شما مناسب نیستند برای مثال همیشه شما را به تمسخر میگیرند یا اینکه شما را باور ندارند یا حرفهای شما را اصلاً متوجه نمیشوند هم یکی از آن دستههایی هستند که معمولاً حال ما را بد میکنند همیشه شما را کوچک میکنند تحقیر میکنند اینها واقعاً برای حال شما و پیشرفت و آینده شما اصلاً مناسب نیستند این افراد باعث خواهند شد که آن اعتمادی را که به خود دارید از دست بدهید یا نظرتان را نسبت به خودتان منفی کنید و کمکم از خودتان بدتان بیاید و همینجاها است که آسیبها شروع میشود در انتخاب اطرافیان همانند خوراکیهایی که فاسد هستند و هرگز حاضر به خوردن آنها نیستید بسیار دقت کنید چه فرقی میکند خوراکی که از لحاظ سلامتی به آن شک دارید جسم شما را بیمار میکند؛ ولی آن افراد مسموم بی شک هم جسمتان و هم روحتان را بیمار خواهد کرد.
و اما حل این ماجراها
سلامت فیزیکی و روانی =افزایش سطح دانایی آگاهی و توانایی و مهارت
رابطههای عمومی که معمولاً در کسبوکارها بیشتر دیده میشود خیلی میتوانند به سیستم اعتماد به نفس من و شما کمک کند بگذارید با مثال برای شما ثابت کنم تصور کنید که یک شخص مرتب به دنبال تحصیل و علم و علوم دانشگاه باشد؛ اما نگاه که میکنید خیلی نمیتواند در اجتماع صحبت کند یا ارتباط بگیرد حالا هرچند که کتابخوان و موفق باشد؛ اما یک شخصی که کاسب و بازاری هست خیلی بهتر رفتار میکند و اصطلاح مردمدار هست البته همه اینطور نیستند.
اما در همین بین متوجه خواهید شد که همه چیز درس و دانشگاه نیست رفیق و کسبوکار و روابط اجتماعی و عمومی بسیار مهم است البته برخی هم از اینور بوم افتادند و آنقدر روابط اجتماعی آنها بالا است که به رابطههای خصوصی و درس و زندگی خودشان ضررهای جبرانناپذیری میزنند.
پس کاملاً باید میانهرو بود و همه جوانب را سنجید و لذت برد و دانست که چقدر این مطالب میتواند به زندگی ما کمک کند توجه کنید افرادی که پر رو هستند هیچوقت اعتماد به نفسندارند و تنها اینها پوششی برای همه قفلهای بسته درونشان است انسان پر رو با اعتماد به نفس ما هرگز نداریم.
اما روابط خصوصی که معمولاً همان عشق و ازدواج است بسیار مهم هستند این هم با مثالهای واقعی برای شما عنوان میکنیم
خوب این بخش را توجه کنید: فردی که با کسی در رابطه است که منجر به پیشرفت او نمیشود شک نکنید که یک طرف کاملاً اعتماد به نفس طرف مقابل را میبلعد و معمولاً باید دو شخصیت هم هدف و انگیزه دهنده یکدیگر باشند نه همیشه ضد و مخالف و خرابکننده طرف مقابل اینها بسیار مهم هستند.
روابط خصوصی که باعث اذیت و آزار و کوچککردن یکدیگر باشند از آنها چیز خوبی درنمیآید و باید هر دو بنشینند و به کارهای یکدیگر فکر کنند و باهم یک شب قدری را پیاده کنند و تصمیمهای درستی را بگیرند البته در جهت بهبود نه درجا به فکر جدایی و طلاق باید در پی درستکردن و اصلاح پیش رفت و حتی در برخی موارد کمک هم گرفت البته از متخصصین مطمئن و درست.
وقتی مرد شب خوبی داشته باشد روز خوبی را هم شروع میکند و برعکس آن هم صادق است برای همین باید به روابط خصوصی بسیار توجه کرد.
روابط خانوادگی هم یکی از مهمترینها است خانواده را مادر و پدر و خواهر برادر تشکیل میدهند واقعاً باید به آن توجه کرد گاهی باید کوتاه آمد گاهی باید موضوع را برای آنها باز کرد و شفاف صحبت کنیم که از چه چیز و چرا و چگونه ناراحت شدهایم و بررسی کنیم تا دیگر از این موارد پیش نیاید و مشکلات خانواده را تا جای ممکن مطرح و حل کرد نه پنهان مگر آنکه تابو هایی هستند که حتی مطرحکردن آنها باید به فرد متخصص و امین باشد که بتواند آن را برای شما حل کند و به آبرو و احساس شما کمک کند گاهی هم صرفاً باید فراموش کرد نه نشخوار کرد و این مطالب چند ماه پیش چند سال پیش را باید به دست فراموشی سپرد؛ چون نهایتاً جلوی پیشرفت شما را خواهد گرفت و همیشه به گذشته فکر میکنید عوض آنکه باعث رشد و نمو شما بشود.
2-احساس عاطفی
3-احساس تفریح شادی و سرگرمی
احساس تفریح و شادی باعث ترشح هورمونها هستند و این هورمونها باید در مغز مرتب و مرتب ترشح بشوند در غیر این صورت ممکن هست شما را افسرده کند و گاهی شما را از انجام کارهای حتی مهم بازدارد سعی کنید برای تفریح خود برنامهریزی داشته باشید و به فکر آن باشید که از خیلی موارد مهمتر هست البته تفریح و شادی و سرگرمی باید درست باشد خیلی از افراد با خوردن مشروب و کشیدن مواد فکر میکنند که شادی کردهاند یا دمی را شاد بودهاند؛ اما آنها مصنوعی هستند و خیلی تفاوت دارد باحال طبیعی اینها باید طبیعی باشد نه فیک و مصنوعی چه اندازه بوی چمن طبیعی تازه با چمن مصنوعی تفاوت دارد؟تاثیر موارد فوق بسیار در اعتماد به نفس مهم و اثر گذار است.
رابطه جنسی را لطفاً و خواهش میکنم از نوع دردسرساز و نامعلوم انتخاب نکنید بسیار مهم است که شما با رابطه جنسی آرامش بگیرید نه اینکه صرفاً ارضا بشوید این که مهم نیست و همینطور با دوستدختر و دوستپسر هم نوعی رابطه جنسی هست که هیچ سر ته ای ندارد و تعهدی هم در آن نیست اصلاً مشخص نیست در حین رابطه با چه کسانی بوده و هست و چندین اما و اگر به این نکته مهم اشاره کنم که خیلی از دختر و پسرها با رابطههای جنسی هم خانه بودن یا دوستپسر و دختر بودن نهایتاً به سنین بالا میرسند و نه فرزند نه پیشرفت نه چیز خاصی که به آن افتخار کنند البته صرفاً کسانی که شب و روزشان همین رابطهها و سکسها هست و نه افرادی که مجرد هستند و سالم زندگی میکنند.
واقعاً فکری به حال این مورد بکنید اگر از من بپرسند جوابم ازدواج با فرد مناسب هست که باید طی یک سال رابطه داشتن آن هم مشخصاً بدون سکس مشخص بشود.
چرا سکس نکنیم؟ میدانید یکی از بدیهایی که رابطه جنسی قبل از ازدواج دارد این است که وقتی شما فرقی هم ندارد زن یا مرد با شخصی سکس میکنید هورمون ای ترشح میشود که کلی لذت میبرید و صرفاً فکر میکنید که عاشق شدهاید و او را بسیار دوست دارید اینهایی که در فیلمهای سینمایی یا در سریالها میبینید تماماً فیلم هستند و سندیتی ندارد خیلی از افراد سکس را حربه میدانند ببینید اینهمه دادگاه و پاسگاه و جنگ و دعواها بهخاطر چیست؟
خب اگر سکسی نبوده باشد و سر مهریه به مشکل خوردید یا در اواخر ارتباط مواردی را متوجه شدید از شخص مقابل خب کاملاً میتوانید موضوع را رد کنید و هیچ دینی هم گردن شما و دیگری نیست البته اگر واقعاً نیت شما ازدواج و راه درست بوده است وقتی از تن آن شخص و روح آن شخص استفادهای نکردید خیلی راحت میتوانید عدم علاقه خود را به این ازدواج اعلام کنید؛ اما زمانی که بارهاوبارها سکس داشتهاید و رابطه داشتهاید این مورد بسیار سخت است و حتی گاهی وجدان شما باعث میشود که بگوئید چون با او سکس کردهام باید او را بگیرم یا برعکس اما مهم ماجرا اینجاست که اصلاً چرا سکس کنیم؟
یا اینکه نوع رابطه او دلچسب ما هست یا نه؟ خب اگر هرکسی با دختر این کار را بکند که دیگر چه دختری پیدا میشود که حداقل با چند پسر نخوابیده باشد؟ شاید تفکر سمی یا قدیمی باشد؛ اما نخیر در امریکا و در همین اروپا هم این افکار هست و وجود دارد.
در مورد ازدواج موقت هم میتوانم بهجرئت بگویم که بسیار پر ریسک است و گاهی هم خطرناک و باید به آن توجه کرد و ساده از کنار آن گذر نکرد چون شاید یک صیغه موقت باشد اما درگیری احساس را دارد و همینطور مسئولیت و مواردی که حتی خدایی نکرده سن شما را بالا میبرد با تفکر صیغه یا خدایی نکرده اگر ازدواج دائمی داشته باشید شاید فیل شما یاد هندوستان کند آن هم در زمانهای سخت که خدایی نکرده شاید باعث خیانت و مشکلات دیگر بشود پس این مورد سکس و رابطه را مراقب باشید از سکستراپیست خوب بپرسید و پیگیری کنید؛ چون واقعاً مهم است البته اگر هم که خیلی انسان گرمی نسبت به این ماجرا نیستید از ذهنتان بیرون کنید تا زمانی که ازدواج موفق داشته باشید.
تأکید میکنم وارد رابطههای که تعهد در آنها نیست نشوید یا با خیال واهی و قول و زبانبازی هرگز نشوید آدمی که برای خواستگاری و برای ازدواج باشد هرگز در ماههای اول به دنبال سکس و رابطه نیست یا حتی هم خانه شدن برای شناخت اینها معمولاً کار نخواهد کرد بقیه ماجرا را سعی کنید با تراپیستهای حرفهای پیگیری کنید.
نکته مهم: خیلی از روانشناسهای ایرانی هم مشخصاً اعلام میکنند که اوکی هیچ مشکلی ندارد و سکس کنید و رابطه داشته باشید؛ اما باور کنید این نسخه خوبی نیست برای گرمشدن از سرمای زمستان نمیتوانیم خودمان را در آتش بیندازیم اینطور فقط میسوزیم روح و روان و جسممان آسیب میبیند.
ترجیح من در کنار شومینه بودن در خانه امن خودمان است و یک لذت حلال پاک و پر از احساس خوب که الهی نصیب همه شما عزیزان بشود با شناخت کامل و صداقت و اعتماد بی شک اتفاق خواهد افتاد
در این موارد بالا باید در همه سطوح برنامهریزی برنامه داشته باشید کوتاهمدت میان و بلندمدت
باید واقعی باشد نه خیالی و رؤیایی
هدف بدون داشتن مانعهای خاص
هدف در چهارچوب قوانین طبیعت باشد
استراتژی هدف یکی از مهمترین نکتهها در اعتماد به نفس است اگر بخواهیم که بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که در سمینارها و کلاسها فقط موضوع هدفگذاری بسان میگردد؛ اما وقتی که موضوعی بنام استراتژی بیان نمیشود به چه دردی خواهد خورد باید ما معنا استراتژی را بدانیم و به آن احترام بگذاریم.
راهبرد یا اِستراتِژی (به انگلیسی: Strategy) به معنی تعیین اهداف و طرح نمودن برنامهای برای رسیدن به آنها است. به بیان دیگر راهبرد طرح درازمدتی است که برای نیل به یک هدف بلندمدت مشخص طراحی و تبیین میگردد. راهبرد مفهومی است که از عرصه نظامی نشئتگرفته و بعداً در سایر عرصهها از جمله اقتصاد، تجارت و بهویژه عرصه سیاست و مملکتداری از کاربرد زیادی برخوردار شده است.
ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتِگیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف. در دیدگاهی دیگر مفهوم لغوی استراتژی: واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار میرفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروههای کوچک سربازانِ متعلق به خاندانهای یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی میشد. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ.
حالا متوجه شدیم که اگر ما فرمانده اهدافمان باشیم ازچه راهی باید نفوذ کنیم و چگونه بهترین مسیر و ارزانترین مسیر را انتخاب کنیم همه اینها میتواند در رسیدن به هدف ما کمککننده باشد تصور کنید که شما امسال برای خرید یک پورشه کاین اس اسپرت هدفگذاری کردهاید، خب مشخصاً اینجا موردی هست که باید بیان کنیم یک اینکه چهکارهایی را انجام ندهیم همانند:
دوری از خریدهای بیارزش همانند ساعت عطر و دیگر موارد یا لباسهای گران دقت کنید کسی که میخواهد این خودرو چندمیلیاردی را خرید کند شاید بگوئید که پول عطر و لباس برای آن چیزی نیست؛ اما کسی که در این حدود فکر میکند همین عطر و لباس و ساعتی که انتخاب میکند چند صد میلیون تومان خواهد شد
فرقی نمیکند شما هدف یک پژو 206 هم داشته باشید خرید ساعت عطر کتشلوار مانتو و غیره هم شاید چند میلیون از شما کسر کند؛ اما نکته مهم اینجاست دقت کنید
نکته: دقیقاً همان مقدار حتی بیشتر را به خرید ربعسکه یا طلا دستدوم از جای معتبر پرداخت کنید حالا پس از گذشت یک سال همان چند صد میلیون یا چند میلیون آقا یا خانم که قصد خرید پورشه را داشته است یا پژو 206 بهاندازهای کمک خواهد کرد که فکرش را هم نخواهید کرد؛ چون تورم و سود باهم کار میکنند همانند موتور و گیربکس اینجا همین است. امتحان کنید حالا مهمانیها خرجکردنها و بسیاری دیگر را هم چاشنی این موارد کنید.
شاید تا اینجا کمی بد به موضوع نگاه کردید؛ اما مشخصاً تمام فکر و وجود شما با این کار به همه بدن شما میاموزد که امسال هدف جدیدی داری مراقب باش اینها نبایدها بودند و اما در بخش بایدها باید فروش بیشتر تلاش بیشتر را هم داشته باشیم منتها بهاندازهای که آسیبزا نشود در همین سال هم باید بهاندازه کافی استراحت و کیف و لذت هم داشته باشید نه سر سال سوار پورش باشید؛ ولی با دل و روحی غمگین
انتخاب پلن که کدام راه از نقشه بهتر است
برنامه پروگرام دادن وقت و زمان و کی و چه زمانی شروع کنم و نقطه پایان مشخص باشد و به پایان برسانم
و در نهایت آغاز و انجام کار
پروسه یا روند رسیدن را باید پذیرا باشیم آن هم به این دلیل که در خیلی از سخنرانیهای انگیزشی که بد هم نیستند مردم انگیزه بسیاری میگیرند؛ اما پس از گذشت یک مدت متوجه میشوند که دیگران انرژی را ندارند البته بسیار این موارد خوب است؛ اما اینکه فکر کنیم که بهزودی به هر آنچه که میخواهیم میرسیم اصلاً چنین چیزی نیست یا اینطور بیان کنم که باید آهنگ آن را بدانیم که هر چیزی در دنیا دارای زمان خاص خود است.
برای مثال اگر که انسانی بخواهد به دنبال بیاید بی شک باید حدود 9 ماه را صبوری کنیم و این دقیقاً در آمدن فصلها و در رسیدن میوهها و همه اینها را به ما گوشزد میکند که هر چیزی زمان خاص خودش را دارد؛ یعنی باید اقدام کنیم پیگیری کنیم و صبوری که این نتیجه باعث خوشحالی عمیق ما بشود.همه این موارد در آموزش اعتماد به نفس کمک شما می کند.
در برخی موارد فرد چنان زندگی خود را تا رسیدن به هدف زهر میکند که حدوحساب ندارد نمیداند که هیچ جا هیچ خبری نیست و در نهایت شما به آن هدف هم که برسید باید به نتایجی همانند سلامتی روح و جسم هم توجه کنید نه اینکه همه اینها را فدای رسیدن کنیم این مورد را هرگز فراموش نکنید.
در برخی موارد دیده شده است که فرد با ایجاد اولین مشکل سریع بر میگردد خب اینجا مثال خواهم زد که فرض کنید همه انسانها مشکلات را تجربه نمیکردند و یکراست پیش میرفتند و در نهایت متوجه میشدیم که انسانهای خطرناکی در جامعه زندگی میکنند و در نوعی دیگر همهوهمه به هر آنچه میخواستند میرسیدند؛ اما نکته اینجاست که اصلاً اینطور نیست مشکلات باعث پختگی انسانها میشود البته نه اینکه آنقدر خود را به این مقوله گرفتار کنیم که همیشه به دنبال مشکلات جدید باشیم نه پیش میرویم اگر مشکلی پیش آمد آن را حل میکنیم.
پا پسکشیدن با اولین مشکلات باعث میشود که معمولاً به همه خوبیها و خوشیها دست پیدا نکنیم اگر دانشجویی درس ریاضی خود را نتوانست پاس کند واقعاً اینطور است که آن شخص انسان خنگی است؟ و دیگر درسخواندن را برای همیشه ترک کند نه اصلاً اینطور نیست بسیاری از افراد موفق جامعه اتفاقاً با درسهای بسیاری مشکلات داشتهاند ولی توانستهاند آنها را حل کنند و پیش بروند.
اعتقاد به آهنگها
و پذیرفتن آهنگ رشد هر چیزی
این اعتقاد به من و شما بسیار میتواند کمک کند و باعث پیروزی و پیشرفت ما خواهد شد آهنگ رشد را همانطور که در ویدئو آموزش اعتماد به نفس توضیح دادهام بسیار مهم است و قابلتوجه همانطور که جنین در بدن هر روز و هر ساعت بخشی از آن باعث رشد میشود و اگر همان آهنگ رشد نهماهه را بررسی کنیم خواهیم فهمید که اگر همان آهنگ رشد را داشته باشیم آنقدر بزرگ خواهیم شد که کره زمین را فرامیگیریم. این موضوع در آموزش عزت نفس هم به شما کمک شایانی میکند.
آموزش اعتماد به نفس با حمیدرضا بشیری
در این تمرین نهایی باید بررسی کنیم و ببینیم که ما از چهکارهایی برای چه چیزی فراری هستیم و چرا این کارهایی که واقعاً در زندگی ما مهم هستند را انجام نمیدهیم؟
چون به هر اندازه که کارهای انجام نشده داشته باشیم همان قدر ذهن ما مشغول و درگیر مسائل مختلف حل نشده دارد پس باید موارد را یکییکی حل کنیم نه اینکه به آنها فکر کنیم که معمولاً فکر هیچ کاری را از پیش نخواهد برد.
دو موضوع معمولاً کمککننده انسانها هستند و هر چیزی که از آن آسیب میبینیم خصوصاً به لحاظ پیشرفتنکردن مشخصاً دو مورد بنام اقدام و پیگیری است.
دو اسلحه یا دو ابزار که به کمک شما میآید دقیقاً همین دوکلمه اقدام و پیگیری است در مورد اقدام باید بگوئید اگر کاری فکر میکنید که برای شما واقعاً مهم است باید اقدام کنیم؛ مثلاً اقدام به ترک سیگار اقدام به انجام ورزش اقدام به خرید یکخانه یا اقدام به گرفتن یک وام همهوهمه میتواند به من و شما کمک کند.
کار را برای خودتان سخت نکنید مادر همه سختیها ترس از شکست است برای چه میترسید برای چه اقدام و پیگیری نمیکنید اینها واقعاً شوخی نیست اقدام و پیگیری در هر زمینهای میتواند به من و شما کمک کند تصور کنید چکههای آب بر روی سنگ یکبار هیچ اتفاقی رخ نمیدهد؛ اما با تکرار آن هر سنگ و سخرهای که باشد را سوراخ میکند توجه فرمایید که پیدایش کوهها هم بر همین اساس بوده است رسوب پیگیری رسوب بوده است که اینها را به وجود آورده است.
پذیرش همه موارد رخداده
باید پذیرفت هیچ راهی نیست هیچ راهی وجود ندارد باید پذیرفت که من اینم من فلانم این هستم این چشمهای من هست این قد من هست و خودم را دوست داشته باشم و در پی بهترشدن خودم باشم و حتی نه دیگری و پذیرش هر اتفاقی که در زندگی من و در کسبوکار رخداده است همه اینها را باید پذیرفت و از آنها درس گرفت و در پی بهترشدن و بزرگتر شدن پیش رفت.
باید بخشید امروزهروز باید بخشید تا راحت و آسودهتر زندگی کرد؛ اما نکته مهمی دراینبین وجود دارد که بخشش من در چه حد و اندازهای هست و برای چه؟ اما مهم اینجاست که پس از بخشش فراموشی را هم بکار بگیریم و موضوع را تا حدی کمرنگ و در نهایت فراموش کنیم؛ اما مسئلهای که همیشه اشتباه میکنیم دراینبین این است که دقیقاً راه آن اشتباه را برای خودمان باز میگذاریم قرار نیست شما شخصی را میبخشید و میدانید که سرشت آن شخص این است و تغیری نکرده است و هیچ تضمینی هم در تغیر آن فرد نیست دوباره همه وسائل را برای اشتباه مجدد محیا کنیم این دیگر از نادانی من و شماست پس بهشدت به این موضوع دقت کنید که پس از بخشش تضمین شده حرکت کنید یا کلاً مسیر را ببندید.
نوشتن همه تنفر و کینهها در عزتنفس به طرز عجیبوغریبی میتواند به من و شما کمک کند و در نهایت آنها را بسوزانیم یا پاره کنیم و از بین ببریم؛ چون با این کار فکر ما به ماده تبدیل خواهد شد و در نهایت با موجودیت آن و حذف آن بهتر کنار خواهیم آمد همه اینها بهشدت میتواند به من و شما کمک کند.
اعتقادی که به من و شما بسیار میتواند کمک کند دقیقاً همین مورد است که آنقدر این موضوع برای من مهم است که حدوحساب ندارد همین جمله شما را میتواند به عرش برساند نمیدانم چطور این موضوع را بیان کنم؛ اما به قدی این مورد مهم است که حد و اندازه ندارد گفتن و نوشتن این جمله از هر اندازه دعا و جادو برای شما بیشتر کار خواهد کرد که من میدانم و من میتوانم و بارهاوبارها این جمله را تکرار کنید؛ چون این زمینه بسیار مهم اعتماد به نفس است.
اما به این نکته باید اشاره کنم که بعضی از موارد واقعاً با همین جمله شروع میشود و باعث پیشرفت و بزرگی شما خواهد شد همیشه تکرار کنید من میدانم و من میتوانم و واقعاً برای آن کار اقدامی مورچه و کوچک کنید و سپس آن را آنقدر پیگیری کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید.
50 یا 100 کار حتی جزئی رو به سرانجام برسانم بر می گرده - برترین تکنیک آموزش اعتماد به نفس
وای، وای از این تکنیک که تکنیک نیست یک عمل جراحی است یک قرص بسیار گرانبها است این آمپول یا دارو بهشدت اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد و چنان به شما کمک خواهد کرد که هیچ تراپیستی اینقدر نمیتواند به شما در افزایش اعتماد به نفس کمک کند.
سعی کنید که از ده کار بسیار ساده و روان شروع کنید و آن را به اتمام برسانید برای مثال نیازی نیست الان نوشتن یک کتاب یا میلیاردر شدن را هدف قرار بدهید نه اصلاً اینطور نیست برای مثال روزانه سه وعده مسواکزدن را در 30 روز یا نود روز برای خودتان هدف قرار بدهید یا حتی اگر این هم سخت هست هر کاری که اندازه آن کوچک است را در نظر بگیرید و آن را تا تمامشدن پیگیری کنید و به سرانجام برسانید.
نکته در اول کار نیازی نیست کارهای سنگین و عجیبوغریب را آماده کنید نگزارید بدن شما و روح شما از شما بترسد و این ترسیدن باعث کمشدن خوددوستی و موضوع مهم اعتماد به نفس خواهد شد اعتماد به نفس خود را منفی نکنید
با به سرانجام رساندن آن یک کار شما اعتماد به نفستان مثبتتر میشود تا جایی که آنقدر به خودتان اعتماد دارید که کوه را هم جابهجا میکنید.
لطفاً یک دفترچه بسیار ارزنده خریداری کنید و طوری که معمولاً کسی به آن هم دسترسی نداشته باشد و یک خودکار یا دو خودکار بسیار خوشرنگ و عالی هم خریداری کنید و فقط و فقط مواردی را که دوست دارید به آنها برسید را بنویسید آن هم با زمان و زبان شکرگزاری که خدایا شکرت برای رسیدن به ماشین بی ام و اتاق هفت و بسیار خوشحالم از داشتن این ماشین بسیار عالی و ارزشمند و اینها را بنویسید و اقدام کنید و پیگیری کنید تلاش کنید البته تلاش هوشمندانه نه خودتان را زجر بدهید و خدایی نکرده بیمار شوید نه اصلاً اینطور بی فایدست تلاش هوشمندانه و اقدام و پیگیری و نکته بسیار مهم این است که قرار نیست خودمان را آنقدر زجر بدهیم یا آنقدر از تفریح و ورزش یا روح خودمان بزنیم که آسیب ببینیم یادتان باشد که باروح و جسم خودمان همانند یک دشمن نباید برخورد کنیم.