آموزش اعتماد به نفس با حمیدرضا بشیری آموزش اعتمادبهنفس به زبان ساده قسمت آخر تمرین نهایی در آموزش اعتماد به نفس در این تمرین نهایی باید بررسی کنیم و ببینیم که ما از چهکارهایی برای چه چیزی فراری هستیم و چرا این کارهایی که واقعاً در زندگی ما مهم هستند را انجام نمیدهیم؟ چون به هر اندازه که کارهای انجام نشده داشته باشیم همان قدر ذهن ما مشغول و درگیر مسائل مختلف حل نشده دارد پس باید موارد را یکییکی حل کنیم نه اینکه به آنها فکر کنیم که معمولاً فکر هیچ کاری را از پیش نخواهد برد. دو موضوع معمولاً کمککننده انسانها هستند و هر چیزی که از آن آسیب میبینیم خصوصاً به لحاظ پیشرفتنکردن مشخصاً دو مورد بنام اقدام و پیگیری است. دو اسلحه یا دو ابزار که به کمک شما میآید دقیقاً همین دوکلمه اقدام و پیگیری است در مورد اقدام باید بگوئید اگر کاری فکر میکنید که برای شما واقعاً مهم است باید اقدام کنیم؛ مثلاً اقدام به ترک سیگار اقدام به انجام ورزش اقدام به خرید یکخانه یا اقدام به گرفتن یک وام همهوهمه میتواند به من و شما کمک کند. اما اقدام تنها معمولاً کاری برای شما انجام نمیدهد و پیگیری هست که شما را به آن مرحله خوشحالی و رسیدن به نتیجه میرساند نه چیز دیگر پس اول اقدام ولو کوچکترین حالت ممکنه و دوم پیگیری همان موردتوجه بفرمائید که با اقدام بهیکبار تبلیغکردن در کسبوکار هیچوقت از شما برند نمیسازد و تنها پیگیری آن است که شما را به آن معروفیت و مشهوری خواهد رساند که پس از آن نتایج و مبالغ پول به راه و زندگی شما سرازیر میشود اقدام و پیگیری مهمترین رکن است حتی بهاندازه قدم یک مورچه و پیگیری آن برای بردن دانه به لانه خود کار را برای خودتان سخت نکنید مادر همه سختیها ترس از شکست است برای چه میترسید برای چه اقدام و پیگیری نمیکنید اینها واقعاً شوخی نیست اقدام و پیگیری در هر زمینهای میتواند به من و شما کمک کند تصور کنید چکههای آب بر روی سنگ یکبار هیچ اتفاقی رخ نمیدهد؛ اما با تکرار آن هر سنگ و سخرهای که باشد را سوراخ میکند توجه فرمایید که پیدایش کوهها هم بر همین اساس بوده است رسوب پیگیری رسوب بوده است که اینها را به وجود آورده است. پذیرش همه موارد رخداده باید پذیرفت هیچ راهی نیست هیچ راهی وجود ندارد باید پذیرفت که من اینم من فلانم این هستم این چشمهای من هست این قد من هست و خودم را دوست داشته باشم و در پی بهترشدن خودم باشم و حتی نه دیگری و پذیرش هر اتفاقی که در زندگی من و در کسبوکار رخداده است همه اینها را باید پذیرفت و از آنها درس گرفت و در پی بهترشدن و بزرگتر شدن پیش رفت. بخشش همه موارد - تاثیر آن در آموزش اعتماد به نفس باید بخشید امروزهروز باید بخشید تا راحت و آسودهتر زندگی کرد؛ اما نکته مهمی دراینبین وجود دارد که بخشش من در چه حد و اندازهای هست و برای چه؟ اما مهم اینجاست که پس از بخشش فراموشی را هم بکار بگیریم و موضوع را تا حدی کمرنگ و در نهایت فراموش کنیم؛ اما مسئلهای که همیشه اشتباه میکنیم دراینبین این است که دقیقاً راه آن اشتباه را برای خودمان باز میگذاریم قرار نیست شما شخصی را میبخشید و میدانید که سرشت آن شخص این است و تغیری نکرده است و هیچ تضمینی هم در تغیر آن فرد نیست دوباره همه وسائل را برای اشتباه مجدد محیا کنیم این دیگر از نادانی من و شماست پس بهشدت به این موضوع دقت کنید که پس از بخشش تضمین شده حرکت کنید یا کلاً مسیر را ببندید. نوشتن همه تنفرها و کینهها و بدیها و ازبینبردن آنها نوشتن همه تنفر و کینهها در عزتنفس به طرز عجیبوغریبی میتواند به من و شما کمک کند و در نهایت آنها را بسوزانیم یا پاره کنیم و از بین ببریم؛ چون با این کار فکر ما به ماده تبدیل خواهد شد و در نهایت با موجودیت آن و حذف آن بهتر کنار خواهیم آمد همه اینها بهشدت میتواند به من و شما کمک کند. من میدونم و من میتونم اعتقادی که به من و شما بسیار میتواند کمک کند دقیقاً همین مورد است که آنقدر این موضوع برای من مهم است که حدوحساب ندارد همین جمله شما را میتواند به عرش برساند نمیدانم چطور این موضوع را بیان کنم؛ اما به قدی این مورد مهم است که حد و اندازه ندارد گفتن و نوشتن این جمله از هر اندازه دعا و جادو برای شما بیشتر کار خواهد کرد که من میدانم و من میتوانم و بارهاوبارها این جمله را تکرار کنید؛ چون این زمینه بسیار مهم اعتمادبهنفس است. اما به این نکته باید اشاره کنم که بعضی از موارد واقعاً با همین جمله شروع میشود و باعث پیشرفت و بزرگی شما خواهد شد همیشه تکرار کنید من میدانم و من میتوانم و واقعاً برای آن کار اقدامی مورچه و کوچک کنید و سپس آن را آنقدر پیگیری کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید. آموزش عزت نفس 50 یا 100 کار حتی جزئی رو به سرانجام برسانم بر می گرده - برترین تکنیک آموزش اعتماد به نفس وای، وای از این تکنیک که تکنیک نیست یک عمل جراحی است یک قرص بسیار گرانبها است این آمپول یا دارو بهشدت اعتمادبهنفس شما را افزایش میدهد و چنان به شما کمک خواهد کرد که هیچ تراپیستی اینقدر نمیتواند به شما در افزایش اعتمادبهنفس کمک کند. سعی کنید که از ده کار بسیار ساده و روان شروع کنید و آن را به اتمام برسانید برای مثال نیازی نیست الان نوشتن یک کتاب یا میلیاردر شدن را هدف قرار بدهید نه اصلاً اینطور نیست برای مثال روزانه سه وعده مسواکزدن را در 30 روز یا نود روز برای خودتان هدف قرار بدهید یا حتی اگر این هم سخت هست هر کاری که اندازه آن کوچک است را در نظر بگیرید و آن را تا تمامشدن پیگیری کنید و به سرانجام برسانید. نکته در اول کار نیازی نیست کارهای سنگین و عجیبوغریب را آماده کنید نگزارید بدن شما و روح شما از شما بترسد و این ترسیدن باعث کمشدن خوددوستی و موضوع مهم اعتمادبهنفس خواهد شد اعتمادبهنفس خود را منفی نکنید با به سرانجام رساندن آن یک کار شما اعتماد به نفستان مثبتتر میشود تا جایی که آنقدر به خودتان اعتماد دارید که کوه را هم جابهجا میکنید. خرید دفتر جدید و خواستهها - اعتماد به نفس لطفاً یک دفترچه بسیار ارزنده خریداری کنید و طوری که معمولاً کسی به آن هم دسترسی نداشته باشد و یک خودکار یا دو خودکار بسیار خوشرنگ و عالی هم خریداری کنید و فقط و فقط مواردی را که دوست دارید به آنها برسید را بنویسید آن هم با زمان و زبان شکرگزاری که خدایا شکرت برای رسیدن به ماشین بی ام و اتاق هفت و بسیار خوشحالم از داشتن این ماشین بسیار عالی و ارزشمند و اینها را بنویسید و اقدام کنید و پیگیری کنید تلاش کنید البته تلاش هوشمندانه نه خودتان را زجر بدهید و خدایی نکرده بیمار شوید نه اصلاً اینطور بی فایدست تلاش هوشمندانه و اقدام و پیگیری و نکته بسیار مهم این است که قرار نیست خودمان را آنقدر زجر بدهیم یا آنقدر از تفریح و ورزش یا روح خودمان بزنیم که آسیب ببینیم یادتان باشد که باروح و جسم خودمان همانند یک دشمن نباید برخورد کنیم.
self confidenceو اعتماد و اعتماد به نفس در مشتری بررسی آسیبها 14 ماه اول زندگی ما بسیار مهم است و تا 30 ماهگی همانطور که گفته شد بارهاوبارها این چند ماه و تا 8 سالگی بسیار مهم است و باید بدانیم که این روزها و ماهها واقعاً برای انسان مهم است اصلاً اگر به لحاظ دینی هم بررسی کنیم میدانیم که داشتن دایه چه اساسی داشته است؛ اما در این بخش نمیخواهیم که موضوع دینی را پیش بکشیم و چیزی که بسیار مهمتر است این است که فرهنگ خودمان را کمی تغیر بدهیم و بدانیم که صرفاً آوردن فرزند هدف نیست و هدف تربیت و رسیدگی به منش و منزلت آن در کودکی است که روحیه و جان این انسان را قوی کنیم؛ چون حقیقتاً مهم است تربیت بسیار مهمتر خانهای که در آن محبت و عشق موج بزند در خانههایی که مرتب در آنها جنگ و دعوا است متأسفانه تن آن فرزند میلرزد و روح آنها بهجای آنکه بزرگتر بشود آزرده خواهد شد شاید این موضوع را دی فیلمها کمی دیده باشیم البته بیشتر در فیلمهای قدیمی نه امروز که فرزندان دقیقاً در وسط دعواها نقش ایفا میکنند در آن فیلمهای قدیمی دیدهایم که گاهی از فرزندان میخواهند که به اتاق رفته تا پدر و مادر موضوعی را که دارند بهراحتی مطرح کنند همین مورد هم بسیار میتواند کمک کند. آموزش عزت نفس نکتهای که وجود دارد اولین معلمها دقیقاً همین پدر و مادرها هستند وقتی که عشق را از این انسان بالغ که هم معلم هستند و هم پدر و مادر باد نگیرند از کجا و با چه کسانی عشق را تجربه خواهند کرد همه اینها مهم و مؤثر است و باید دانست که چه باید کرد و چه باید گفت عشق در خانه همانند اکسیژن برای فرزندان مهم است و کمبود این بتواند آسیبهایی را به فرزندان وارد کند البته شاید این نکته بسیار رؤیایی باشد؛ اما خب چارهای نیست حقیقتاً در قران هم که نگاه کنید در سوره المومنین دقیقاً عنوان شده که همسر کسی است که آرامش را به شما میدهد البته بازهم در سورههایی عنوان شده است که شاید همسر شما با شما مشکلاتی داشته باشد؛ اما خیر شما در همان مشکلات است و چهبسا باعث پیشرفت و تغیر و بهترشدن ما خواهد شد و در این مورد خیری نهفته است هیچ دشمنی میان دوست فامیل نباشد و کودک متوجه آن نشود متأسفانه، بسیار دیدهایم که همسران متأسفانه تمام بحثها و دعواهای فامیل را توضیح میدهند بارهاوبارها تحلیل میکنند اینها شاید برای افراد بزرگسال عادی باشد؛ اما متأسفانه برای کودکان چیزی جز نفرت و ضرر نخواهد داشت که باید به همه آنها رسیدگی کنیم و واقعاً مراقب باشیم چه چیزی مهمتر از اعتمادبهنفس فرزندان شما واقعاً دوست داریم که فردای بزرگشدن آنها ببینیم که آنها هم این مشکلات را تجربه کنند؟ پس حقیقتاً باید کمی مراقب بود.همه این موارد در آموزش اعتماد به نفس مهم است من حتی در مواردی از خانواده خودخواهش کردم که موقع بحثها فرزندان حضور نداشته باشند تا اینها در فرزندان و عزیزانمان ماندگار نشود؛ اما واقعاً سخت است و کمی تا رسیدن به این ماجرا فکر میکنم که کمی فاصله داریم. خانهای که در آن دستور جای خواهش را گرفته باشد در بسیاری موارد دیده شده است که فرزندان و همسر خصوصاً خانمها وظیفهای را بر دوش آنها میبینیم و آن را وظیفه آنها میدانیم و کمکم به حالت بردهداری رسیده است خب مواردی همانند دستوردادن دقیقاً همین را ایجاد میکند خواهشکردن باید جای دستوردادن را بگیرد دستوردادن واقعاً از دوران ارتش و رفتار دستوری بسیار شکل بیشتری پیدا کرده است و متأسفانه افراد نظامی گاهی در خانه هم همان حالت دستوری را دارند که این عین ضرر کردن است. هیچ قدرت و ترسی نباید دیده شود-اعتماد به نفس متأسفانه، مردسالاری و زنسالاری یا فرزندسالاری چیزی است که امروزهروز هر کسی نوعی را انتخاب میکند و فکر میکند که با این موارد زندگی بهتری خواهند داشت نه اصلاً این طور نیست همه سالاری مهم است هر کس در نوع و اندازه خودش مهم است و هیچکس قدرتی بالاتر از دیگری ندارد چهبسا جوان 25ساله ای که شما را سوار هواپیما میکند و از این شهر به آن شهر و حتی کشور و قاره جابهجا میکند؛ اما این کار از فردی که تخصصی در این حوزه ندارد؛ ولی سن بیشتری دارد برخواهد آمد؟ قطعاً خیر و حتی در آن پرواز ممکن هست یک پرستار یا یک مهماندار جان یک مسافر بیمار 90ساله را نجات بدهد پس هیچ برتری وجود ندارد و قدرتی که آن شخص ادعا کند که من چون چندین سال از شما بزرگتر هستم بهتر میدانم که این هواپیما چطور پرواز کند نه اصلاً اینطور نیست و نخواهد بود و آن فرد 50ساله هم قطعاً در مواردی تخصص و دانایی دارد که آن خلبان ذرهای از آن نمیداند اینها دلیل بر زورگویی نخواهد بود.همه این مثال ها در آموزش اعتماد به نفس موثر است. ترس هم یکی از مواردی هست که متأسفانه پدرها و حتی مادرها گونهای برخورد میکنند که فرزندان دوست پدر و مادرها نیستند البته دوستیهایی هم دیدهایم که باهم مشروب میخورند یا فکر میکنند که خیلی کار بزرگی میکنند بارهاوبارها دیده شده است که همین فرزندان متأسفانه راه پدر یا مادر را خیلی قویتر و سریعتر پیش میگیرند و متأسفانه سر از مواد و خرابیهایی درمیآورند که جبران آنها بسیار سخت است پس ترسها باید در پائینترین سطح خود یا اصلاً وجود نداشته باشد. همینطور رابطهها هم طوری نباشد که پدر یا مادر به خودش اجازه بدهد که حریمها را پاره کند و هر کاری که فکر میکند به نظر خودش درست است نه علم انجام بدهد. مثالی که اگر میخاد عرق بخوره پیش خودم بخوره نه دوست و رفقا نه اصلاً این راهکار مناسب و خوبی نیست پیش شما می خوره پیش دوستش هم می خوره پس سعی نکنید که با این حرفهای عجیبوغریب خلاف و چیزی که از پایه و اساس درست نیست به فرزندان خودتان و جامعه بخورانید این موضوع حتی در بزرگان امریکا و غریب هم صادق است آنها هم این موارد را همیشه به مراقب هستند و این سه مورد مهم در آموزش اعتماد به نفس حرمت محبت و توجه و مدیریت باشد نه قدرت ناز و نوازش مردها 12 بار در زن 20 بار فیزیکی و لمسی ضرورت در حد آب و غذا دو عده در بزرگسالی بهشدت نیاز به نوازش دارند یا از نوازش بهشدت متنفر هستند در کودکی آسیب دیدند
آموزش اعتماد به نفس مخصوص کار آفرینان و مدیران کسبوکار من میتوانم به اهدافم برسم توانایی این کار را دارم یعنی اصالت اعتمادبهنفس اعتماد به خود هست و اینکه من میتوانم را جزئی از زندگی خود بداند که من میتوانم و من توانایی بهدستآوردن این ماشین این خانه و این درآمد این همسر را دارم من توانایی یادگیری این زبان را دارم من توانایی این کار را دارم و اینها است که میتواند به یک انسان جسارت و اقدام را ببخشد. نمیدانم پاراگراف بالایی را چگونه بیان کنم آنقدر مهم است که حد و حسابی ندارد آنکه به خودمان بگوئیم من متوانم و توانایی این کار را در خودم میبینم البته در بخش اهداف بهآسانی بیان کردهایم که اهداف چگونه نوشته میشوند چگونه باید آنها را دستهبندی کرد و بهاینترتیب بهتر و ساختیافتهتر میتوان به اهداف دست پیدا کرد و همین مهمترین نکته برای زندگی است. دوره آموزش عزت نفس رایگان از اینجا تماشا کنید PC NC این دو نکته را واقعاً دریابیم که اینقدر مهم است این سی و پیسی به معنای زیر هستند: پیسی: پازتیو کانفیدنس یا همان اعتمادبهنفس مثبت ان سی: نگاتیو کانفیدنس یا همان اعتمادبهنفس منفی هستند این دو را اگر بخواهیم معنی کنیم؛ یعنی اینکه ما انسانها از زمان کودکی تقریباً تا سن هشتسالگی و حتی در سن سالها بالاتر هم اعتمادبهنفس ما شکل میگیرد. دروغی به نام: اعتمادبهنفس ندارم این یک اشتباه یا شاید هم یک دروغ بزرگ است؛ زیرا اعتمادبهنفس میتواند منفی باشد یا مثبت کسی که اعتمادبهنفس منفی دارد معمولاً دیدگاه منفی به خود دارد که از پسکارها برنمیآید حالا بر اساس تصمیمهایی که گرفته است یا اهدافی را که مشخص کرده است و به آنها نرسیده یا منفی زدنهایی که دیگران حتی خانواده در آن تخصص دارند که تو هیچی نمیشی تو فلات تو بهمان یا مسخرهشدنها همه این موارد اعتمادبهنفس فرد را منفی میکند. اما فردی که معمولاً این موارد برایش اتفاق افتاده تنها با انجام چند کار ساده مثلاً ده تا 50 تا کار ساده را بهعنوان هدف قرار بدهد و آنها را به سرانجام برساند مشخصاً اعتماد او به خودش مثبت میشود و به یک حالت آرامش و خوبی خواهد رسید. اعتمادبهنفس منفی معمولاً از همین راهی که خدمتتان عرض کردم به وجود میآید و تنها راهی که میتوان آن را به مثبت تغیر داد همین است. این عبارت را روزانه با خودتان تکرار کنید این عبارات تأکیدی تأثیر مثبت و رو به جلویی بر روی شما به وجود میآورد من میدونم من میتونم من توانایی انجام کارها را دارم من خودم را دوست دارم من توانایی رسیدن به فلان هدف را دارم در قسمت فلان کمکردن وزن شغل یا هر چیزی میتواند باشد نکته: سعی کنید در اوایل بلندپروازی نکنید؛ مثلاً از مسواک شروع کنیم از یک کلمه انگلیسی در هفته یا هر چیزی که ساده باشد و وقتی به آن ده هدف رسیدید حالا بزرگتر و بزرگتر فکر کنید و از همین طریق پیشروی کنید.موارد فوق در آموزش اعتماد به نفس به شدت کمک می کند. یکی یا مهمترین صفتهای انسان اعتماد است در باره اعتماد بسیار در اسلایدها و در آموزش اعتمادبهنفس شمارههای بعدی بهتر صحبت کردهام و حتماً به شما پیشنهاد میدهم که متنهای زیر ویدئو را هم بخوانید؛ چون بهشدت میتواند به شما کمک کند ببینید اعتماد یککلمهای است خاص بشر و خدا شما تصور کنید چه مقدار میتوان به یک کالا اعتماد کرد چه مقدار به یک خدمات اعتماد کرد یا حتی کالاها وسیلهها و ابزارها و حتی حیوانات گاهی هرگز نمیتوان اعتماد کرد و گاهی هم بسیار کم میشود به آنها اعتماد داشت و تنها انسان است که اگر اعتماد را در آن ببینیم و اندازه آن را بدانیم میتوانیم تکیه کنیم شاید برای شما سؤال بشود که به ابزارها هم میتوان تا حدی اعتماد داشت؛ اما منظور من مشخصاً اعتمادی خاص است آن هم اعتماد به خود اگر انسان درست و خوبی هستید حتماً آسیب میبینید شک نکنید در این مورد که یک حالت تذکر هم دارم یا حالت یک واکسن متأسفانه همینطور هست انسانهایی که اعتماد میکنند و انسانهای خوبی هستند معمولاً آسیبهایی را تجربه میکنند و همین نکته هست که برخی را تبدیل به یک گرگ یا یک انسان بد میکند؛ چون زخمهایی را خورده است و آن قدر ناراحت است که برای جبران آن کل موضوع را برعکس میکند؛ اما پیشنهاد من خواندن پاراگرافهای بعدی است و اینکه پی این را به تنتان بمالید که متأسفانه این موضوع در انسانهای خوب در طول تاریخ صادق بوده است و اگر تاریخ را مطالعه بفرمایید اتفاق افتاده است. حتی در صنعت آموزش هم بسیاری افرادی که حقیقتاً آموزش رایگان یا حتی پولی دارند و به ملت و مردم از روی خلوص نیت کمک میکنند چنان به آنها د و بیراه میگویند که واقعاً بنده گاهی در عجبم که چرا فلان صفحهای که حقیقتاً هیچ کار مثبتی ندارد نه حتی آموزش اینقدر طرفدار پروپاقرص دارند واقعاً جالب است. پس تقریباً راهی نیست و باید کمی مراقب بود و اندازه و مقدار خوببودن و اعتمادکردن را همیشه بسنجیم تا کمترین آسیب را ببینیم نه چشم و گوش بسته به همه اعتماد کنیم آن هم به حد و اندازه زیاد که این موضوع اصلاً به نفع من و شما نیست موارد مهم در یادگیری اعتمادبهنفس مقدار مورداعتماد به آن فرد به آن شرکت به آن... چه مقدار میشود اعتماد کرد اگر بسیار میتوان اعتماد کرد چرا و چگونه این اعتماد به وجود آمده است و حد ضرر آن چه میزان است خواهش میکنم خواهش میکنم مقدار اعتماد را مراقب باشید شیء مورداعتماد به خودرو به خودکار و مداد خود به وسائل خود چه میزان اعتماد میکنید خاطرم هست که برای یک پرواز در زمان دانشجویی خلبانی هواپیمایی را به من معرفی کردند که با آن چند ده ساعتی را پرواز کنم؛ اما زمانی که وارد رمپ فرودگاه شدم و هواپیما را دیدم واقعاً ترسیدم و چون درسها را خوب خوانده بودم هواپیما را خوب بررسی کردم و کپتن عزیز فرمودند که با همین پرواز میکنیم و از این مورد بنده کاملاً منصرف شدم و حتی با خلبانی دیگر که ساعت پرواز بالایی هم داشت صحبت کردم و متوجه شدم که تصمیم درست است آن هواپیما مورداعتماد نیست و پس از پروازی که داشتم متأسفانه همان هواپیما مشل بزرگی برایش پیش آمد شخص مورداعتماد در همین مثال بالا شخص مورداعتماد من دو خلبان دیگر هم بودند که با آنها هم چک کردم که آیا با این هواپیما پرواز داشته باشم یا نه همین مورد بسیار برای من مهم بود و مثال، مثال درستی هست و در خواستگاریکردن در خرید در استخدام و همه این موارد میتواند مؤثر باشد و واقعاً حتی برای گرفتن دوست هم دقت کنید اشخاص هستند که میتوانند همه باور ما را و اعتمادبهنفس ما را منفی کنند. زمینه مورداعتماد در موضوع زمینه مورداعتماد هم باید بگویم زمینهها مهم هستند یک زمانی هست شما برای ازدواج قدمی را بر میدارید خب این مورد آنقدر مهم است که حدوحساب ندارد زمینه بسیار مهم است یا زمانی که میخواهید یک دریل شارژی برای منزل و کارهای عادی خریداری کنید شاید حد ضرری نداشته باشد و آنقدر زمینه مهمی نیست البته این مثالها بسیار سطحی و عادی هستند خودتان زمینههای اعتماد را واقعاً بررسی کنید و گذشته خود را هم همینطور قانون تمیم و ضد تمیم در اعتماد این قانون در اعتمادبهنفس در این باره است که گاهی انسانها شرطی میشوند و اگر از یک آقا یا یک خانم مشکلی را دیدیم و اعتماد ما از دست رفت شاید به جایی برسیم که همه را به همان چشم ببینیم نه دنیا اصلاً اینطور نیست شباهتها چون وجود دارند شاید به خودمان تلقین کنیم که همه مثل هم هستند درصورتیکه اصلاً این طور نیست خوب و بد هم باهم هست و ما باید دقت کنیم حتی در مواقعی هم متأسفانه افراد چون به فلان مشخصات اعتماد دارد همان را تمیم میدهد و فکر میکند که باید تا انتها اعتماد کرد درصورتیکه باید میانه را گرفت تمیم اینجاها خیلی جواب نمیدهد برای مثال همیشه میگفتند که خودرو ژاپنی بسیار خوب است و من هم یکی از آنها را خریدم ولی چشم شما روز بد نبیند که همین تمیم بنده باعث شد تقریباً همیشه در تعمیرگاه باشم البته نکته مهم این است که حقیقتاً خودرو های ژاپنی عالی هستند؛ اما آن خودرو را سالها پیش و در شرایط بسیار فوری خریدم که حتی کارشناسی هم نکردم و اصلاً همین مطالب را خود من نمیدانستم که باعث ضررهای برای من شد؛ ولی حالا با آگاهی پیش میروم. تست کنید سپس اعتماد واقعاً تست کنید و اعتماد کنید آزمودن واقعاً مهم است چه در ازدواج چه در انتخاب همسر دوست یا هر چیزی که شما فکرش را میکنید باید و باید امتحان کنیم و بررسی کنیم؛ چون بسیار مهم است بیگدار به آب زدن چیزی جز غرقشدن نیست لطفاً مراقب باشید.
آموزش اعتماد به نفس خالیکردن فنجان خالیکردن فنجان یکی از مواردی هست که بسیار میتوانید برای یادگیری از آن استفاده کنید داستان به این صورت است که داستان خالیکردن فنجان این است که سالها پیش در ژاپن استاد سوزوکی استاد زِن از هر گوشه جهان شاگردانی در مدرسه خودش داشت. جوانانی که فقیر و بیسواد بودند در نزد ایشان تعلیم روش نوین زندگیکردن میدیدند. در یکی از سالها 23 نفر را برای تعلیم پذیرفته بود و معمولاً 4 سال طول میکشید تا یک شاگرد استاد شود. تعداد 22 نفر از شاگردان از روستاهای دورافتاده ژاپن آمده بودند و 1 نفر نیز به اصرار پدرش وارد این مدرسه شده بود. این شاگرد اهل توکیو بود و فقیر نیز نبود و صاحب مدارج بود. در این مدرسه اولین سال آموزش چیزی تعلیم داده نمیشد و شاگردان فقط در سال اول زمین را تمیز میکردند و توالتها را میشستند و برای شاگردان ارشدتر غذا درست میکردند. ظرفها را تمیز میکردند و ... در پایان سال اول استاد سوزوکی 23 شاگرد را در محوطه مدرسه دور هم جمع کرد و از بین آنها کسانی را که شایسته ارتقا به سال دوم بودند را انتخاب کرد و تمامی 22 نفری که از روستاها آمده بودند ارتقا یافتند. استاد به شاگردی که از توکیو آمده بود و در آمریکا تحصیلکرده بود گفت: تو هنوز آماده نیستی! باید یک سال دیگر نیز در این پایه بمانی! آن شاگرد جا خورد و استدلالی که آن شاگرد از این حرکت استاد داشت این بود که حتماً استاد خواسته تا او در همین پایه بماند و به شاگردان جدیدالورود کمک نماید، آنها را راهنمایی کند و دو سال دیگر نیز در همان پایه ماند... در آخر سال دوباره استاد سوزوکی او را تجدید کرد! به او گفت که هنوز آماده نیستی و یک سال دیگر نیز باید در پایه اول بمانی! این بار شاگرد عصبانی شد. فریاد زد و سر استاد داد کشید... استاد در حال نوشیدن یک فنجان چایی بود. استاد گفت: آرام باش و بنشین. استاد از او خواست تا برایش یک فنجان چایی بریزد. شاگرد چایی را در فنجان ریخت و فنجان پر شد و استاد گفت چرا بیشتر نمیریزی؟ ادامه بده شاگرد باز هم ریخت و چایی از فنجان سر رفت و روی میز ریخته شد. استاد گفت: دلیل اینکه هیچوقت ترفیع نگرفتی این بود که تو مثل این فنجان تو پُر هستی. هر مطلب و دانشی که میخواستم به تو یاد بدهم نمیتوانست وارد ذهنت شود و سر میرفت اعتمادبهنفس اعتمادبهنفس امروزهروز بسیار بازارگرمی پیدا کرده است و همینطور که میدانیم در این نوع از بازارها معمولاً اتفاقهای خوبی رخ نخواهد داد و جالبتر از همه اینکه متأسفانه برخی که اطلاعاتی حتی سطحی هم از این موضوعات درسی ندارند سخنرانی میکنند؛ اما من در زمینه روانشناسی کسبوکار در دانشگاه نزد بهترین استاد این درسها را آموختم و بیش از آن تحقیقاتی در رادیو های امریکایی و همینطور متنهای بااصالت جستجو کردم تا به این محتوا رسیدهام؛ اما باور کنید همین مطالب واقعاً بهترینهایی هستند که وجود دارند و من ندیدم کسی همه دوره را دیده باشد و تغیری احساس نکرده باشد این برای من خیلی جالب بود حتی بسیاری از این عزیزان متخصص و تحصیلات مرتبط دارند و همین موضوع باعث خرسندی بنده شده است. اعتمادبهنفس چیزی نیست که ما بگوییم که نداریم نه اصلاً این طور نیست اعتمادبهنفس چیزی هست که از روز اول در تن و جان انسان وجود دارد کرامت و عزت در انسان وجود دارد که در بخش آموزش حرمت نفس یا همان آموزش عزتنفس کاملاً توضیح دادهام؛ اما اعتمادبهنفس که یکی از مهمترین و شاید بگویم اگر حرمت نفس استخوان روح و روان انسان است دقیقاً اعتمادبهنفس همانند عضلات کاربرد دارند شوربختانه در نوع زندگی و نگاه پدر و مادرها به زندگی و حتی نگاه معلمها و اساتید به زندگی بهگونهای بوده است که همیشه انسانها را تحقیر میکردند و با دعواکردنها با تحقیرها و تنبیهها اعتمادبهنفس و حرمت نفس را از انسانها گرفتهاند فرقی هم نمیکند در جوامع دور و چه ایران این کارهای نادرست را انجام میدهند. اما اعتمادبهنفس در دو نوع است که در ویدئو های بعدی بهخوبی توضیح دادهام؛ اما ماجرا ازاینقرار است که ما اعتمادبهنفس را داریم فقط منفی یا مثبت میشود تصور کنید که شما یک هدف را برای خودتان ترسیم میکنید خب اصلاً قراردادن این هدف شما از کجا نشئتگرفته است؟ مثلاً اگر میخواهید یک خودرو شاسیبلند خیلی گران را بخرید واقعاً میخواهید با آن پز بدهید؟ یا چه دلیلی دارد؟ بهترین دلیل میتواند امنیت زیبایی و خیلی از مواردی باشد که در دید خود شما بهتر است؛ اما موضوع این است که چون دلیل محکم و تصمیم قاطعانهای ندارید شاید آن تلاش عجیبوغریب را نکنید یا آن انگیزه بسیار زیاد را نداشته باشید برای همین هم شاید دیرتر به آن هدف دست پیدا کنید یا اینکه خدایی نکرده اصلاً دست پیدا نکنید و این جاست که اعتمادبهنفس شما منفی میشود و کمکم درگیریهایی را برای خود ایجاد میکنید؛ اما راهحل و آسان چیست؟ این جمله کلیدی را بخوانید سپس پاراگراف بعدی را مطالعه بفرمایید: من از عهده کارها برمیآیم دانایی و توانایی درود بر شما وقتی که این مطلب را میخوانید؛ یعنی شما با دیگران بسیار تفاوت دارید و ذهن و زندگی شما کاملاً متفاوت است برای همین این نوید را به شما بدهم که اعتمادبهنفس شما کمکم مثبت و در حد عالی خودتان قرار خواهید گرفت. راهحل به این صورت است که اهداف بلندمدت میانمدت و کوتاهمدت را که در ویدئو های آخر توضیح دادهام کامل مینویسید؛ اما نکته مهم اینجاست که قبل از آن بگذارید مغز و ذهن ما به این ماجرا عادت کند برای همین بین ده تا پنجاه تا کار آسان را در نظر میگیرید و هر کدام از آنها را تمام میکنید این یکی از راه های عجیب افزایش اعتمادبهنفس یا اعتماد به خودتان است. از همه مهمتر اینکه کارها را عجیب و غرید در نظر نگیرید؛ مثلاً مسواکزدن مثلاً هفتهای یک کلمه زبان یادگرفتن میدانید رمز این است که انسان باشند و وقتی که مثلاً پانزده عدد از این اهداف را به اتمام رساندید تمام وجودتان به خودتان اعتماد پیدا خواهد کرد و اعتماد شما آنچنان خواهد شد که حال میتوانید تصمیمهای بزرگتر اهداف سنگینتر را در نظر بگیرید و چون مغز و ذهن شما این موارد را آموخته است و خودتان به خودتان اعتماد پیدا کردید دیگر مسیر برای همیشه هموار شده است. به امید پیروزی همه ایرانیان، لطفاً تا انتها این برنامه با ما باشید